سرانجام پس از قريب به سه سال و با عزل محمد حسين هوايي(با عنوان استعفا)، سومين سرپرست فدراسيون کوه نوردي نيز منصوب شد. محمود شعاعي، دبير اسبق فدراسيون کوهنوردي و کارمند وزارت دفاع که در سال 1384 توانسته بود به قله اورست صعود كند؛ به عنوان گزينه جديد سازمان تربيتبدني صاحب کرسي موقت فدراسيون کوهنوردي شد.
نقل است محمدحسين هوايي، معاون وزير راه و از دوستان قديم رئيس سازمان تربيتبدني از همان ابتدا نيز تمايلي به دريافت اين پست نداشته!، در واقع اصرار همکاران و مشاوران جناب هوايي ازمهمترين عوامل حضور ايشان در فدراسيون کوهنوردي بود، اصراري که به رغم کمبود وقت براي فعاليت در عرصه کوهنوردي کشور، همراه با پذيرش اين پست بود.
اما "هوايي" با آغاز فعاليتهاي خود و به رغم اطلاع از موقت بودن کرسي فدراسيون با ارائه برنامههاي بلندمدت برآن شد تا از حضور مجدد صادق آقاجاني، رئيس و سرپرست پيش از خود در فدراسيون جلوگيري کند. اين امر نه تنها به اصرار اطرافيان هوايي بلکه به موجب تمايلات رئيس سازمان تربيتبدني صورت ميگرفت. اعلام زمان انتخابات فدراسيون و تعويقهاي پي در پي در آن از عواملي بود که گوياي نقشههاي زيرکانه در فدراسيون براي تصدي دائمي پست رياست بوسيله هوايي بود.
چر اينقدر زود
"هوايي" در دوره کوتاه سرپرستيش که البته طولانيتر از موعد مقرر سازمان بود، ايرادات بسياري داشت که در کنار يکديگر موجبات عزل ايشان و البته خساراتي جبران ناپذير به پيکره کوهنوردي شد. برخي از اين ايرادات عبارت بودند از:
انتخاب افرادي فاقد صلاحيت به عنوان مشاورين عالي و مشاورين مخفي که تنها در پي انتقام از سيستم پيش از خود بودند ازمهمترين عوامل در تصميمات نسنجيده فدراسيون کوهنوردي به شمار ميآمد. در ميان اين مشاوران، رئيس اسبق هيات کوهنوردي سيستان و بلوچستان حضور داشت، فردي که در دوران تصدي پست رياست هيات سيستان و بلوچستان متاسفانه هيچ حرکت رو به جلويي را در عرصه کوهنوردي اين استان ايجاد نكرد و البته در برخورد با تک چهره بينالمللي کوه نوردي استان که موفق به فتح قله اورست شده بود؛ بارها موضع گيري كرد. ايشان که با مقالات تند و تيزشان بر عليه صادق آقاجاني، رئيس و سرپرست اسبق فدراسيون کوه نوردي توانتسته بود براي خود شهرت و آوازهاي در عرصه کوهنوردي ايجاد کند پس از معرفي هوايي به سازمان، خود از عوامل تخريب چهره وي شد.
مخالفت با گروهها و سازمانهاي کوهنوردي ايران، تمايل به تغيرات در ساختار تشکيلاتي کميتههاي فدراسيون، تصميم گيريهاي شخصي و عجولانه براي کوهنوردي کشور بدور از مشورت با سرپرست فدراسيون، انتصاب مخالفان فدراسيون قبلي به عنوان مسئولان کميتهها و چندين تصميم اشتباه ديگر از عواملي بود که موجب تخريب چهره وي در عرصه تشکيلات فدراسيون شد.
انتخاب محسن صفايي به عنوان دبير فدراسيون به رغم دوري چندين ساله وي از کوه نوردي کشور، بدون آنکه به وي اختياري در شان پستش داده شود، که در نهايت موجب عزل وي از سيستم شد.
انتخاب شهرام منکرسي به عنوان دبيري وارداتي از سازمان که با دريافت حقوق و اضافه کاري بالا در هر دو پست سازمان تربيتبدني و فدراسيون کوهنوردي، همينطور در اختيار داشتن خودروي سازماني فدراسيون کوهنوردي، بدون داشتن اطلاعات کافي از اين ورزش که جانشين صفايي شد. وي که داراي قراردادي يک ساله است موظف به حضور کامل در فدراسيون بود اما عملا روزانه با چند ساعت حضور در فدراسيون در واقع مجري طرحهاي مشاور ارشد فدراسيون کوهنوردي شده بود.
برگزاري انتخابات روساي هيئتها در چند استان کشور به شکل غيرقانوني، بدون حضور سرپرست فدراسيون و توسط مشاور فدراسيون که اين امر با اعتراضات متعددي روبرو شد.
اعزام تيم ملي کوهنوردي به پاکستان تنها با اميد به انجام کاري دهان پرکن و در اواخر فصل صعود، بدون فراهم كردن زير ساختهاي لازم، با هزينهاي بسيار گزاف که در نهايت منجر به اختلافات درون تيمي و متاسفانه لطمات روحي جبران ناپذير به اعضاي شايسته اين تيم شد. اين تيم که با دريافت هزينههاي ريالي و دلاري از سوي سازمان تدارک ديده شد بودجهاي برابر با صعود 20 کوه نورد در سال 84 به قله اورست را صرف گردش در قراقروم كرد.
عدم صدور احکام مربيگري افرادي که در دوره سرپرستي صادق آقاجاني موفق به گذراندن دوره شده بودند. در واقع فدراسيون جناب هوايي با گزينشي عمل کردن در اين مورد تنها احکام افرادي را تاييد ميکرد که از دشمني آنها با فدراسيون قبلي مطمئن بود.
حرف و حديث درباره صدور حکم درجه يک مربيگري به پيشکسوتان تنها به منظور جلب حمايتهاي ايشان.
هزينه سرسام آور براي اردوهاي تيم ملي سنگ نوردي و لغو اکثر برنامهها. در اين ميان درخواست ويزاي کشور آلمان براي بيش از 20 نفر که تنها در ميانشان 5 يا 6 سنگنورد حضور داشتند حاکي از حرف و حديثهاي بسيار بود.
نزول جايگاه کوهنوردي در سازمان از ورزش قهرماني و حرفهاي به ورزش همگاني هم ازعواملي بود که در آينده ميتواند موجب کاهش بودجه فدراسيون شود. ضمن آنکه با کارشکنيهاي صورت گرفته فدراسيون، موجبات عدم صدور احکام قهرماني براي صعودهاي برون مرزي را فراهم آورد به شکلي که ديگر سازمان بجز فاتحان چهار قله اول دنيا، ساير کوه نوردان را شايسته کسب عناوين و پاداشهاي سازماني خود نمي داند.
دستور واگذاري مجتمع هاي کوهستاني به بخش خصوصي و افراد محلي نيز از عواملي بود که موجب سليقهاي برخورد کردن ميزبانان در هر استان با کوهنوردان مي شود.
دستور خريدهاي بي مورد از جمله سفارش 85 تن سيم توري! به اداره تجهيز راهها! که مبلغي بالغ بر 76 ميليون تومان بودجه فدراسيون را به هدر ميدهد نيز از عواملي به شمار مي آيد که فدراسيون جناب هوايي را دچار حرف و حديث كرده!. اين مبلغ درست نيمي از بودجه سالانه فدراسيون کوهنوردي است!
در کنار مسائل مطرح شده بالا همچنين ميتوان به عدم همراهي مسئولين کميتههاي فدراسيون آقاجاني با جناب هوايي اشاره كرد. مهدي داورپور مسئول کميته کوهنوردي، اقبال افلاکي مسئول دو کميته صعودهاي ورزشي و هيماليانوردي، ميرغني آقايي فعال مسئول کميته پناهگاهها، محمد رضا قاضي مسئول کميته گشتهاي کوهستان، حميد آسيابان مسئول امور عمومي فدراسيون و ......... افرادي بودند که از همکاري با ايشان سرباز زدند. دادن اختيار بيش از حد به مسئولان کميتههاي کوه پيمايي، امداد و نجات و امور استانها، همچنين عدم اطمينان سرپرست فدراسيون و مشاورش به روابط عمومي و روابط بين الملل نيز در ناکارآمديهاي ايشان بيتاثير نبودند. ضمن آنکه بيتوجهي سرپرست فدراسيون به هيات رئيسه قبل و تنها برگزاري يک جلسه نصفه و نيمه بدون آنکه از نتايج آن پند گيرد از عواملي بود که موجبات خالي شدن زير پاي ايشان را فراهم آورد. متاسفانه محمد حسين هوايي در طول مديريت يک ساله خود که حاصل بيتدبيري سازمان تربيتبدني به شمار ميآمد موجبات سکون فدراسيون کوهنوردي را فراهم آورد. شايد بهترين لفظ براي تشريح اين دوره تشبيه آن به يك سال سکوت در راس هرم کوهنوردي کشور باشد. اميد آنکه سرپرست جديد فدراسيون کوهنوردي با پند آموختن از اين اشتباهات که هر يک به تنهايي قادر به بر هم زدن يک سيستم است عرصه را براي برگذاري انتخاباتي سالم و آزاد فراهم آورد.
متن مقاله در ميراث خبر
متن مقاله در ميراث خبر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر