۱۱ شهریور ۱۳۸۶

ژان کریستوف لافائل



آخرین کوهنورد؛ Jean-Christophe Lafaille
وقتی ما کوهستان را دوست داریم تمامی قواعد آنرا هم می پذیریم

آخرین کوهنورد فرانسه هم مرد؛
این جمله ای بود که نشریه ورتیکال در شماره پائیز نود و دو درست یک ماه پس از مرگ پیربگین در
آناپورنا روی جلد خود درج نمود. پیربگین کوهنورد چهل و یک ساله فرانسوی یکی از بزرگترین کوهنوردان عصر فرانسه بود با سابقه تلاش بر روی اکثر دیواره های سرسخت آلپ و مسیرهای دشوار در هیمالیا
از جملههشتاد و یک- جبهه غربی ماناسلوهشتاد و سه- کانچن چونگا ناموفق
هشتادو چهار- دائولاگیری، اولین صعود برج جنوبی به همراه ژان نوئل روشه
هشتاد و هفت- ژانو جبهه شمالی به همراه اریک دی کمپ
هشتادو نه- ماکالو صعود انفرادی جبهه جنوبی
نود و یک- کی2 یال شمال غربی به همراه کریستوف پروفی
نود و دو- آناپورنا مسیر جدید در جبهه جنوبی

پیربگین را در آناپورنا کوهنوردی کم سابقه در هیمالیا و البته پرتوان در آلپ بنام ژان کریستوف لافائل همراهی می کرد وی در آن زمان تنها 25 سال سن داشت. لافائل متولد سی و یک مارس هزارو نهصد و شصت و پنج سنگنوردی را از سن شش هفت سالگی آغاز نمود و در نوجوانی به کوهنوردی روی آورد. وی در جوانی صعود به مسیرهای افسانه ای آلپ را آغاز نمود و در کنار آن یخ نوردی و امداد در آلپ و همینطور صعود از مسیرهای جدید را نیز پی گرفت. در سال نود وی بعنوان راهنمای ارتفاعات در شامونی کار خود را آغاز کرد.
صعود مسیر بسیار دشوار پیشگویی آسمانی بر روی برج فرشته در منطقه مون بلان در سال هزار و نهصد و نود ، گشایش دو مسیر دشوار در جبهه ایتالیائیهای مون بلان در سال نود و یک که منجر به کسب جایزه کریستال طلایی از سوی فدراسیون کوهنوردی فرانسه گردید. صعود انفرادی و گشایش مسیری جدید در جبهه شمالی "گراندژوراس" در زمستان نود ویک که مقدمه همراهی وی با پیربگین بود، از جمله کارهای شاخص لافائل پیش از آناپورنا به شمار می رفت.
در پائیز 1992 به دعوت پیربگین بعنوان هم طناب، راهی آناپورنا شد تا به اتفاق بر روی مسیری جدید بر روی دیواره جنوبی این کوه تلاش نمایند
آناپورنا دهمین کوه مرتفع دنیا با 8091 متر ارتفاع به شمار می رود. این کوه برای فرانسویها جنبه حماسی دارد، که باز می گردد به اولین صعود موریس هرزوک و لوئیس لشنال کوهنوردان بزرگ فرانسوی در3 ژوئن 1953 بر روی آن، این صعود نخستین صعود یک گروه کوهنورد به قله یک کوه هشت هزار متری به شمار می رفت. امری که بدلیل دستیابی به قله کوه، از سوی فرانسویها حتی برتر از تلاش گروه انگلیسی در سال 1924 در جبهه شمالی اورست که منجر به صعود نورتون تا ارتفاع هشت هزار و پانصد و هفتاد متر و همچنین تلاشهای متعدد آلمانها در دهه 30 میلادی بر روی نانگاپاربات شمرده می شد.
اما جبهه جنوبی آناپورنا نیز در سال 1970 بعنوان نخستین دیواره یکی از قلل مرتفع 8000 متری توسط یک گروه انگلیسی به سرپرستی کریس بانینگتون صعود شده بود و این بر شهرت آناپورنا بعنوان یک هشت هزار متری می افزود

پیربگین و لافائل در پائیز 92 به قصد صعود این دیواره از مسیری جدید راهی آناپورنا شدند. در اواسط صعود و در ارتفاع 7500 متر آنها بدلیل طوفان متوقف شده تصمیم به بازگشت گرفتند، در روز 11 اکتبر زمانی که پیر در حال فرود از طناب بود ناگهان صخره ای که کارگاه به آن متصل بود فرو ریخت و او را در فضای لایتناهی دیواره جنوبی به کام مرگ برد. لافائل آلپینیست جوان ولی با تجربه فرانسوی مدت 5 روز بدون کمک ابزار فنی برای بازگشت از جبهه دشوار جنوبی تلاش نمود. حتی گروهی از کوهنوردان اسپانیایی مستقر در آناپورنا هم پس از مشاهده کوهنوردی که به تنهایی برای بازگشت تلاش می کند به کمک وی شتافتند اما با سقوط بهمن مواجه شده و از ادامه مسیر منصرف شدند. لافائل پس از این تلاش بواسطه دشواری مسیر با دست شکسته به کمپ اصلی بازگشت.
اما برغم کشته شدن پیربگین، لافائل نوید تولد کوهنوردی دیگر در فرانسه و هیمالیا را می داد

دوران نقاهت برای لافائل مدت زیادی طول نکشید زیرا تب صعود به قلل هیمالیا تنها یکسال او را در خانه نگاه داشت و سال بعد یعنی پائیز نود و سه وی توانست پس از هم هوایی مناسب از مسیر لهستانیها قله 8201 متری چوآیو را تنها ظرف یک روز از کمپ اصلی صعود نماید. در این سال وی بعنوان مدرس در مدرسه ملی کوهنوردی و اسکی فرانسه انسا شروع به کار نمود.
در بهار 1994 نیز پس از هم هوایی تنها ظرف سه روز شیشاپانگما را از مسیر شمال غربی- مسیر تبتیها- صعود نمود، صعودی که منجر به کسب جایزه کریستال طلایی از فدراسیون کوهنوردی فرانسه گردیددر سال 95 وی به تنهایی توانست در مدت 2 هفته بر روی ده دیواره شمالی قلل آلپ نظیر اوبرلند، والاس و مون بلان، ایگر، ماترهورن و گراندژوراس صعود نماید که بالغ بر 20000 متر سنگنوردی بود. همچنین 140 کیلومتر اسکی کراس کانتری در آلپ و حاصل این ماجراجویی جایزه آی.جی.ان بود.در 1995 وی همچنین تلاش ناکام دیگری را اینبار به شکل انفرادی بر روی جبهه جنوبی آناپورنا صورت داد، هدف لافائل در این سال صعود از مسیر سال 1970 گروه انگلیسی - بانینگتون- بود. اما وی تنها تا 7500 بالا رفت. هوای خراب او را بار دیگرناچار به بازگشت نمود.
در 1996 وی به تنهایی موفق به صعود دو قله گاشربروم دو و یک شد. ضمن آنکه صعود گاشربروم یک از مسیر جدید شمال شرقی صورت گرفت. صعود گاشربرومها که به سبک پروانه ای انجام شد - صعود به گاشربروم دو وبازگشت به کمپ اصلی و مجددا صعود گاشربروم یک و بازگشت - تنها 7 روز به طول انجامید. در این سال لافائل صاحب اولین فرزند خود ماری شد که حاصل از اولین ازدواج وی بود. در 1997 وی به همراه تیمی تحقیقاتی از ایتالیا توانست از مسیر عادی قله لوتسه 8516 متر چهارمین کوه دنیا را صعود نماید.
در سال 1998 وی علاوه بر صعود قله آکانکاگوآ 6959 متر بلندترین قله آند، باز هم تلاشی ناموفق بر روی دیواره جنوبی آناپورنا که گویی برای لافائل تبدیل به کوهی تلسم شده بود صورت داد. اینبار هم مسیر بانینگتون به همراه سه نفر از دوستانش . کوهستان پربرف بود و حادثه ای درست در بالای کمپ 1 به وقوع پیوست ، 4 شرپا در دام بهمنی سهمگین گرفتار شدند که یکی از آنها کشته شد. لافائل با خودش عهد کرد دیگر به آناپورنا باز نگردد، عهدی که چندان دوام نیاورد.در ماه آوریل 1999 وی توانست در مدت 8 روز به تنهایی مسیری جدید را بر روی جبهه شمالی گراندژوراس گشایش نماید. همچنین بعنوان نخستین فرانسوی توانست مسیری نوبنام دریای رویاها را بر روی ال کاپیتان در یوسیمیتی گشایش نماید.در زمستان 2000 وی در سفر به کلورادو ضمن شرکت در مسابقات درای تولینگ، اقدام به صعود چندین مسیر دشوار به همین سبک (درای تولینگ) نمود.
در سال 2000 لافائل توانست از مسیر مستقیم شمال شرقی کوه ماناسلو را فتح نماید. این صعود ششمین صعود لافائل به یک قله هشت هزار متری به شمار می رفت.در ماه فوریه دوهزارو یک وی در رخ غربی درو در مدت نه روز موفق به گشایش یک مسیر بسیار دشوار و جدید شد. در ماه مارس 2001 و درست در سالروز تولد ژان کریستوف یعنی 31 مارس دومین فرزند لافائل از کتیا همسر دوم او متولد شد.
در تابستان 2001 وی موفق شد از طریق مسیرمعروف سزن در جبهه جنوبی به همراه هنس کمرلندر کوهنورد معروف ایتالیایی قله کوه کی2
را فتح نماید. صعود لافائل به سرسختترین کوه دنیا تنها 9 روز طول کشید. وی نخستین کوهنورد فرانسوی به شمار میرفت که موفق به صعود کی2 از این جبهه می گردید، بدین منظور بار دیگر جایزه کریستال طلایی از سوی فدراسیون کوهنوردی فرانسه به لافائل اعطا شد.
اولین صعود زمستانی برج پیگن از مسیر پلرین و باز هم آناپورنا در سال 2002. لافائل بار دیگر به آناپورنا بازگشت و اینبار به دعوت اد وسترز کوهنورد معروف آمریکایی. اما اینبار هدف وی دیگر دیواره سرسخت جنوبی نبود بلکه تصمیم گرفت از طریق یال طولانی شرقی به طول 15 کیلومتر قله را صعود کند این مسیر در سال 1984 برای نخستین بار توسط ارهارد لرتان و نوربرت جاز صعود شده بود و اینبار لافائل به همراه کوهنورد معروف اسپانیایی آلبرتو اینوراتوگی که سعی در فتح آخرین 8000 متری خود داشت راهی این کوه گردید. این مسیر شامل 5/7 کیلومتر تراورس بالای هفت هزار و پانصد متر می باشد که قله شرقی آناپورنا هشت هزار و بیست و شش متر، قله مرکزی 8064 متر و قله اصلی 8091 متر را در بر می گیرد. در روز 16می آن دو توانستند در ساعت ده صبح بر فراز قله 8091 متری آناپورنا بایستند.
برای ژان کریستوف این صعود از دشوارترین صعودهایش در هیمالیا بود. او بر تمامی مشکلات روحی خود بر روی آناپورنا فائق آمد و مهمتر از همه اینکه پس از بنیو شامو که در سال 1988 آناپورنا یک را صعود کرده بود بعنوان نخستین کوهنورد فرانسوی قله این کوه را فتح کرد. یعنی پس از 14 سال و باز هم جایزه کریستال طلایی برای او و کاندیداشدن برای کسب جایزه پایلوت دی اور یا کلنگ طلایی - این جایزه به اسکار کوهنوردی معروف است- گرچه این جایزه به آنها تعلق نگرفت و مایک فاولر و پل رامسن از آلمان بخاطر اولین صعود جبهه شمالی سیگونیانگ در چین از دهلیز مرکزی و بازگشت از یال شمالی موفق به کسب آن شدند.
در بهار 2003 لافائل به
دائولاگیری هفتمین کوه مرتفع دنیا رفت. وی قصد صعود انفرادی از مسیری جدید بر روی جبهه شمالی این کوه را داشت. لافائل در روز بیست می موفق به فتح کوه در شرایط سخت هوا شد.وی از نپال عازم نانگاپاربات دهمین کوه دنیا در پاکستان شد. همراه او بر روی این کوه کوهنورد معروف ایتالیایی سیمون مورو بود. آنها تا کمپ سوم گرده دیامیر را از مسیری جدید طی نمودند. سپس اد ویسترز که از مسیر معمول به کمپ سه آمده بود ایشان را تا قله همراهی کرد. نانگاپاربات دهمین 8000 متری لافائل بود.

پس از نانگاپاربات لافائل عازم برودپیک شد، در این صعود وی را باز هم ادویسترز آمریکایی همراهی می کرد. آنها برود پیک را در مدت 8 روز صعود کردند. پس از صعود به برودپیک لافائل قصد صعود مجددی را بر روی کی 2 داشت اما بدلیل هوای خراب از صعود کوه منصرف شد. لافائل پس از فتح سه قله 8000 متری باز هم کاندیدای کسب کلنگ طلایی شد. اما اینبار هم این جایزه به او تعلق نگرفت و والری بابانوف و کوشیلنکو از روسیه بخاطر صعود برج جنوبی نوپتسه شرقی موفق به کسب آن شدند. با اینحال چیزی از ارزشهای صعودهای او کم نشد.
در پائیز 2004 لافائل مجددا به شیشاپانگما بازگشت و توانست قله اصلی این کوه را از مسیر دشوار اسکاتلندیها (مکینتایر، باکستر و جونز) در جبهه جنوبی در تاریخ 11 دسامبرفتح نماید. وی صعود خود به
شیشاپانگما را در 11 نوامبر آغاز و پس از فتح قله در پانزده دسامبر به پایان رساند. این نخستین صعود زمستانی شیشاپانگما از نظر نپالیها به شمار می رفت. البته در روز چهارده ژانویه سیمون مورو و پیوتر موراوسکی کوهنوردان ایتالیایی توانستند شیشاپانگما را فتح نمایند. در اینکه آیا صعود لافائل زمستانی محسوب می گردد در میان اروپائیها اختلاف نظروجود دارد اما نپالیها ماههای دسامبر، ژانویه و فوریه را ماههای فصل زمستان می دانند. آنها برخلاف اروپائیها صعود لافائل را اولین صعود زمستانی شیشاپانگما به حساب می آورند و باز هم کریستال طلایی به لافائل اهدا شد. در صعود به شیشاپانگما، لافائل 90 درصد مسیر را به شیوه کاملا آلپی طی کرد و تنها از 300 متر طناب ثابت استفاده نمود که 200 متر آن در ارتفاع 7000 تا 7200 کار گذاشته شد و 100 متر هم بر روی شکافهای ژرف یخچال جنوبی شیشاپانگما نصب گردید.

مسیر صعود به جبهه جنوبی 2200 متر طول داشته با شیب یخ 80 درجه و شیب ترکیبی مسیر(سنگ و یخ) 55 درجه بود. وی همچنین در میان 6 کاندیدای کسب جایزه کلنگ طلایی برای صعود به شیشاپانگما قرار گرفت اما موفق به کسب آن نشد. این جایزه در سال دو هزار و چهار به کوهنوردان روس برای صعود از مسیر جدید به جبهه شمالی ژانو - هفت هزار و هفتصد و ده متر- تعلق گرفت. تیم 11 نفره روسها در مدت 50 روز توانسته بودند ژانو را فتح نماید. گرچه این انتخاب بحثهای زیادی را بوجود آورد و عمده کارشناسان معتقد بودند صعود و فرود 41 ساعته استیوهاوس به کی هفت با ارتفاع 6934 با کوله باری به وزن تنها 4 کیلوگرم بسیار شگفت آور بوده و آنرا به پرواز تشبیه کردند. مسیر صعود استیو هاوس از کمپ اصلی تا قله کی7 حدود 2700 متر با سختی 10/5 در سنگنوردی و صعود شیب 80 درجه یخ بود.
درست چند ماه بعد از
شیشاپانگما لافائل برای صعود به دوازدهمین 8000 متری خود راهی جبهه سخت شمالی ماکالو گردید. مسیری جدید بر روی ماکالو آنهم از سمتی ناشناخته در تبت. تلاش 1 ماهه لافائل برای هم هوایی و صعود از این جبهه وی را به قله کانچونگ تسه (ماکالو دو) با ارتفاع 7680 متر رساند. وی پس از فتح این کوه راهی ماکالو لا(گردنه بین ماکالو و کانچونگ تسه) شد، اما خستگی ناشی از صعود مسیر جدید بر روی کانچونگ تسه و تحلیل قوای جسمانی لافائل را از صعود به قله اصلی ماکالو باز داشت و تنها تا ارتفاع 7900 متری مسیر شمال غربی صعود کرد، وی مسیر جدید خود بر روی کانچونگ تسه را بنام همسر
وپسرش، "کتیا و تام" نام نهاد. اما ژان کریستوف لافائل برای قرار گرفتن در باشگاه 8000 متریها نیاز به صعود و فتح ماکالو، کانچن چونگا و اورست داشت. وی 11 کوه 8000 متری را تماما بدون کپسول اکسیژن مصنوعی فتح نموده بود ضمن آنکه اغلب صعودهایش از مسیر جدید و یا در زمستان صورت داده بود. بدین ترتیب پس از مرگ بنیوشامو با سابقه صعود به ده قله هشت هزار متری در سال نود و چهار بر روی کانچن چونگا، لافائل توانست با یازده صعود به هشت هزار متریها امیدهای فرانسویها را برای قرار گرفتن نام کشورشان در باشگاه هشت هزار متریها - کوهنوردانی که تمامی چهارده قله بالای هشت هزار متر را فتح کرده اند- زنده نماید.


پس از ناکامی در صعود به ماکالو لافائل تصمیم گرفت تا در زمستان دوهزار و پنج به این کوه باز گردد. هدف وی صعود انفرادی از مسیر فرانسویها بود. پیش از این راینولد مسنر کوهنورد ایتالیایی و کریستوف ویلیچکی کوهنورد لهستانی برای فتح ماکالو در زمستان تلاش کرده بودند که با ناکامی مواجه شدن اما لافائل سعی داشت تا از تجربیات خود در صعود زمستانی به شیشاپانگما برای فتح زمستانی ماکالو بهره گیرد.پیش از شیشاپانگما صعودهای زمستانی به 8 قله از چهارده قله هشت هزار توسط کوهنوردان لهستانی صورت گرفته بود که نخستین آن اورست در سال هزار و نهصد و هشتاد بود.اما کوه ماکالو با 8463 متر ارتفاع پنجمین کوه مرتفع دنیا به شمار می رود. نخستین صعود کوه از مسیر غربی در سال 1955 توسط فرانسویها به سرپرستی ژان فرانکو صورت گرفت. لیونل تری و ژان کوزی دو کوهنوردی بودند که در روز 15 می بعنوان نخستین انسانها بر فراز این کوه ایستادند. در نخستین صعود انفرادی ماکالو نیز در سال هشتاد جان روسکلی کوهنورد آمریکایی از آخرین کمپ پس از ترک همراهان خود توانست از طریق برج غربی به قله صعود نماید. دو سال بعد، اولین صعود کاملا انفرادی را جرزی کاکوسکا کوهنورد معروف لهستانی از مسیر شمال غربی صورت داد وی بخش انتهایی مسیر خود را از راهی نو صعود کرد. همچنین پیربگین هموطن فقید لافائل نیز در سال 1989 توانست مسیر جنوبی را به شکل انفرادی صعود نماید.لافائل در ماه دسامبر به همراه دو باربر و یک آشپز خود را به کمپ اصلی رساند. وی تلاش زمستانی خود را ازاواخر دسامبرآغاز نمود. زمستان ماکالو همراه بود با بادهای روزانه با سرعت 160 تا 180 کیلومتر بر ساعت و دمای منهای سی و پنج درجه که شدت باد آنرا تا منهای شصت درجه نیز کاهش می داد. وی برای هم هوایی مناسب حدود 1 ماه وقت صرف کرد و در آخرین ارتباط لافائل از طریق تلفن ماهواره در روز پنج شنبه 26 ژانویه از ارتفاع هفت هزار و ششصد متر با همسرش کتیا لافائل در فرانسه صورت گرفت. وی قصد داشت پنج شنبه شب کمپ آخر را به سمت قله ترک نماید.روز سه شنبه 24 ژانویه کمپ اصلی را برای صعود نهایی ترک کرد.
هدف لافائل صعود به قله در روز جمعه و بازگشت به کمپ اصلی در روز شنبه بود. تا روز بیست و نه ژانویه هیچ خبری از او مخابره نشد. به مرور امیدها به یاس تبدیل شد. در روز سی ژانویه هلیکوپتر در تلاش برای رفتن به کمپ اصلی ماکالو بدلیل وزش باد شدید ناکام ماند. روز بعد آنها در کمپ اصلی با آشپز و باربرهای لافائل روبرو شدند. تلاش هلیکوپتر امداد در ارتفاع هفت هزار و ششصد متر منتج به یافتن چادر قرمز رنگی بود که گمان می رفت به لافائل تعلق داشته باشد. اما اثری از او نبود
گویی لافائل هم به پیربگین پیوسته و گویی بازهم باید گفت:
آخرین کوهنورد فرانسه هم مرد


خداحافظ لافائل

توی طبقه همکف مدرسه چارت تشکیلاتی همراه با عکس مدیران و کارمندان و سمتهاشون قرار داده شده بود. از میان اساتید مدرسه انسا فقط دو نفر روی چارت بودند، سرژ کونینگ و ژان کریستوف لافائل. در مورد لافائل گزارشهای زیادی خونده بودم که مهمترینشون مربوط می شد به تلاش او و پیربگین بر روی دیواره جنوبی آناپورنا که منجر به کشته شدن پیربگین شده بود. خیلی دوست داشتم لافائل رو ببینم. از سرژ کونینگ که مربیمون بود سراغش رو گرفتم، گفت: رفته پاریس و همین روزها بر می گرده شامونی
کلاسهای ما در چند منطقه اطراف شهر برگذار می شد و روزهایی که هوا خراب بود برای سنگنوردی به سالن سنگنوردی می رفتیم

سالن سنگنوردی
اونروز هم بخاطر بارش باران برنامه کوهستان لغو شد و قرار شد بریم سالن. توی لابی مدرسه سرژ رو دیدم که مشغول صحبت با یک آدم کوتاه قد و موفرفریه. رفتم با سرژ سلام و احوالپرسی کنم که فرد قد کوتاه توجهم رو جلب کرد. ژان کریستوف لافائل بود که قصد تمرین توی سالن سنگنوردی رو داشت. او و سرژ مربیان ارشد مدرسه انسا بودند. سرژ ما رو به هم معرفی کرد و به اتفاق به سالن سنگنوردی رفتیم. نزدیک در سالن به سرژ گفتم این لافائل با اینهمه کارهای شاخصی که انجام داده چرا اینقدر کوچولوهه. سرژ هم طبق عادتش بلند بلند زد زیر خنده و موضوع رو به لافائل گفت. اون هم با اخم رو به من کرد و ضمن اشاره به محمد گفت مگه همه کوهنوردا باید مثل دوست تو غول باشن تا بتونن کارهای خوبی انجام بدن!؟ ازش عذرخواهی کردم و گفتم من فقط نتونستم منظورم رو خوب برسونم و قصد تمسخر نداشتم

سرژ کونینگ
بعد از اون روز هربار که توی سالن سنگنوردی می کردیم لافائل برای اینکه نشون بده ازحرفم دلخور نیست می آمد و ضمن پرسش در مورد کوههای ایران ما رو راهنمایی می کرد. او بالاخص به محمد خیلی گیر می داد و می گفت تو سنگنوردی اصلا از پاهات خوب استفاده نمی کنی، محمد هم همیشه از دستش فراری بود و خودش رو از دید لافائل پنهون می کرد، اما او دنبال محمد می گشت و باز بهش گیر می داد. هم صحبتی ما با لافائل تو اون مدرسه اینقدر زیاد شده بود که به سرژ کونینگ مربیمون برخورد و بهم گفت: می دونی منهم اگر مشکلات زندگی و بیقراری همسرم و مخالفتش با کوهنوردیم نبود می تونستم به شهرت همین لافائل باشم. سرژ راست می گفت او سابقه پنج تلاش از سه مسیر بر روی اورست رو داشت که دو تلاشش برای صعود قله بدون اکسیژن مصنوعی بود. مهمترین تلاشش هم بر روی یال غربی و سه شب ماندن در اطاق برفی بود که در نهایت بدلیل ریزش اطاق برفی روی سرشون کرامپونش مفقود میشه و او مجبور میشه با تنها یک لنگه کرامپون به پائین برگرده! البته اورست فقط بخشی از تلاشهای سرژ در هیمالیا بود. اوهم اکنون بعنوان مشاور وزیر ورزش فرانسه در شاخه کوهنوردی فعالیت میکنه
روز آخری که قرار بود در سالن تمرین کنیم یکی از مربیان سالن ازم خواست تا ازلافائل بخوام باهاش عکس بگیریم. با تعجب گفتم چرا خودت نمیگی!؟ گفت آخه لافائل یه کوهنورد حرفه ایه و حاضر نیست به راحتی با هرکسی عکس بگیره! با تعجب رفتم پیش لافائل و بهش گفتم میخوام با هم عکس بگیریم دیدم روش نمیشه بگه نه، ولی گفت عکس گرفتن با من گرون در میاد ولی شما مهمانید. دوربین رو که آوردم دیدم مربیامون از ما بیشنر عجله دارن پیش لافائل بشینن. اون روز وقتی گفتم آخرین روز تمرینمون در انسا است وعده دیدار رو داد به ایران و بازدید از کوههای ایران، ولی مثل اینکه خیلی زود باید باهاش خداحافظی کنیم.
خداحافظ لافائل
منابع

www.Jclafaille.com
www.k2climb.net
www.Evrestnews.com
www.Mounteverest.net
www.Planetmountain.com

۲ نظر:

ناشناس گفت...

با درود
.
من تازه در جرگه ی کوهنوردان وارد شدم باید بگویم که همیشه هیچ چیز به اندازه ی کوه مرا آرام نمیکرده است !
داستان زندگی لافائل این کوه نورد ارزشمند مرا تحت تاثر خود قرار داد اما تصور ش را کنید او در تاریخ زمین همینگونه که هست جاودان خواهد ماند !
روانش شاد !
http://www.paliz77.blogfa.com/

ناشناس گفت...

با درود
.
من تازه در جرگه ی کوهنوردان وارد شدم باید بگویم که همیشه هیچ چیز به اندازه ی کوه مرا آرام نمیکرده است !
داستان زندگی لافائل این کوه نورد ارزشمند مرا تحت تاثر خود قرار داد اما تصور ش را کنید او در تاریخ زمین همینگونه که هست جاودان خواهد ماند !
روانش شاد !
http://www.paliz77.blogfa.com/