اورست
نام کوه اورست، ساگاراماتا، چومولونگما
ارتفاع 8850 متر
موقعیت رشته کوه هیمالیا، بین نپال و تبت
عرض جغرافیایی 59،27
طول جغرافیایی 56،86
ماههای صعود آوریل، می
اولین صعود 1953
اولین صعود کننده ادموند هیلاری (نیوزلند)، نورگی تنسینگ (نپال)
نزدیک ترین فرودگاه محلی پانگبوچه
نزدیکترین فروگاه بین المللی کاتماندو، نپال
اورست 8848 متر - نپال 1384
تعداد اعضای تیم: 19 نفر
تعداد نفرات مرد: 12 نفر
تعداد نفرات زن: 7 نفر
سرپرست: صادق آقاجانی
تاریخ صعود: 9 خرداد 1384
مدت برنامه: 3 ماه
اسامی نفرات تیم
1- صادق آقاجانی - سرپرست
2- اقبال افلاکی- قله
3- جلال چشمه قصابانی- قله
4- محمود گودرزی - پزشک- قله
5- رضا زارعی- قله
6- عظیم قیچی ساز- قله
7- رضا بهادرانی- قله
8- مهدی شریفی- 7135 متر
9- شهاب رئیسی- 7135 متر
10- فرهاد عزیزی مقدم- 7135 متر
11- خلیل عبد نیکویی- فیلمبردار- 7135 متر
12- جواد گیاه شناس- 6900متر
13- فرخنده صادق- قله
14- لاله کشاورز- قله
15- رضوان سلماسی- 8400 متر
16- لیلا بهرامی- 7135متر
17- رویا سادات غضنفری- 6800 متر
18- پروین رضایی- 6800متر
19- نسرین نعمتی- 6800 متر
اسامی شرپاهای تیم:
1- سنم دندو- سردار تیم
2- لاکپا گلو
3- مینگما دورجی
4- داوا
5- لاکپا شرپا
6- شرینگ تاشی
7- پاسانگ کاجی
8- مینگما چیری
9- داوا شرپا
10- کارا کاجی
گزارش برنامه صعود اورست - بهار 1384
پیروزی بر اورست
ساعت 4 بعدازظهر روز 26 اسفند ماه تیم ما متشکل از 20 نفر، 7 زن و 13 مرد پس از بدرقه گرم خانواده ودوستان و از طریق خطوط هوایی قطر راهی شهر کاتماندو پایتخت نپال گردید. حدود 4 ساعت توقف در ترمینال کوچک دوحه و بعد پروازی 5 ساعته از دوحه تا کاتماندو همه را کاملا خسته کرده. شهر دود گرفته کاتماندو تمامی زیبایی های حومه آنرا تحت تاثیر خود قرار داده حتی خط الراس زیبای " لانگ تانگ" در دوردستها در غبار مخفی شده. با خروج از هواپیما هوای شرجی، گرم و پر دود کاتماندو نفسها را بند آورد تا پس از اتمام مراحل دریافت ویزا به سرعت خود را به مینی بوس شرکت " تامسرکو" برسانیم. شرکت تامسرکو وظیفه پشتیبانی تیم را بر عهده دارد. حلقه های زیبای گل نماینده شرکت همه را مسرور راهی هتل " رویال سینگی" در مرکز شهر نمود.
کاتماندو با جمعیتی بالغ بر 5 میلیون نفر مرکز کشور کوچک و26 میلیون نفری نپال است که وسعت آن 797/140 کیلومتر مربع می باشد. کشور نپال در مرکز آسیا و میان هند و تبت قرار دارد. اغلب مردم این کشور هند و بوده و درصد کمی را بودائیها تشکیل میدهند که اغلب در شمال و مرز تبت مستقر هستند، درصد ناچیزی را هم مسلمانان تشکیل میدهند که عموما از کشمیر هند وارد نپال شده اند.
روزهای نخست حضور تیم اغلب به خرید لوازم و وسایل کوهنوردی برای اعضای تیم و امور اداری برای سرپرست طی گردید که مشکلات مالی از مهمترین مسائل امور سرپرستی به شمار می رفت. استخدام 10 شرپای پرتوان از جمله " سنم دندو" کوهنوردی که سابقه 5 صعود به اورست را دارد به عنوان سردار و " لاکپا جلو" کوهنوردی با 11 صعود به اورست و صعود سریع 10 ساعت و 56 دقیقه او در سال 2003 قبل از ورود تیم به کاتماندو از طریق شرکت تامسرکو صورت گرفته بود. همچنین 1 نفر آشپز و 4 کمک آشپز برای تیم پر تعداد ما در نظر گرفته شد. نهایتا تیم در روز 2 فروردین با 6 تن بار که 2 تن آن قبلا از تهران ارسال شده بود کاتماندو را به مقصد دهکده زیبای لوکلا ترک نمود. لوکلا در ارتفاع 2800 متری و در دامنه زیبای " سولو خمبو" و در دامنه کوه6400متری " کوانگده" قرار دارد و مبدا حرکت کوهنوردان به سوی کمپ اصلی اورست به شمار می رود. هوای ابری و نم نم باران در لوکلا طراوت خاصی به اولین روز حضورمان داده. باربرانی با بارهای سنگین که آنها را بر پیشانی حمل می کنند، یاکهای تنومند در حال چرا در حاشیه شهر، کودکان خندان مشغول بازی در دهکده و تورستهای دوربین به دست در تمامی طول دهکده به چشم می خورند. با یک شب ماندن در دهکده روز سوم فروردین راهی پاکدینگ شدیم دهکده ای در ارتفاع 2300 متر، ارتفاع کمتر پاکدینگ نسبت به لوکلا کمک می کند تا روزهای آغازین هم هوایی را بهتر پشت سر بگذاریم. راهپیمایی به سمت " نامچه بازار" در سومین روز حرکت تیم صورت گرفت و ما وارد سرزمین شرپاها شدیم. از این نقطه به بعد باربرهای بیشتری در مسیر به چشم می خورند. آنها اغلب مواد غذایی را به سمت دهکده پر جمعیت نامچه بازار حمل می کنند. نامچه بازار در مرکز دره " سولو خمبو" قرار دارد و بعنوان پایتخت شرپاها شناخته می شود. صدای سنگ تراشها نخستین خوشآمد گویی به تازه واردان به نامچه می باشد. دورادور دهکده را نیز درختان تنومند که اغلب سوزنی می باشند پر نموده و در آغاز بهار لکه های برف را میتوان در جنگلهای سرسبز اطراف مشاهده کرد. نامچه بازار بدلیل هم مرز بودن با تبت از محلهایی است که پس از اقتشاشات " مائوئیستها" بیشتر حالت نظامی گرفته و سربازان مسلح را می توان در تمام نقاط دهکده مشاهده نمود. برای هم هوایی بهتر یک روز را در نامچه توقف کردیم که البته استرحت تیم به شکل فعال و با صعود تا ارتفاع 4000 متری دهکده های " کومجونگ" و " کوانگده" بود شاید اگر هوا صاف بود به راحتی می شد اولین نمای اورست و سایر قلل سر به فلک کشیده هیمالیا را از این نقطه مشاهده کرد. روز بعد حرکت خود را به سمت " دنبوچه" پی گرفتیم. دنبوچه دومین مرکز دینی بودائیان می باشد و معبد " دیانبوچه" در این دهکده واقع شده. این ده زیبا در دامنه آمادابلام قرار دارد و قلل مرتفعی همچون " کانگ تگا 6685" متر و " تامسرکو 6608" متر در جنوب و غرب آن قرار دارند و ما نخستین شبمانی در چادرها را در دنبوچه تجربه کردیم زیرا پیش از این در مسافرخانه ها توقف می نمودیم. هر چه ارتفاعمان بیشتر می شود از جنگلها کاسته شده و درختچه ها جایگزین می شوند و راهپیمایی به سمت " پریچه" نیز در میان درختچه ها صورت گرفت. از این به بعد هوا سردتر و باد گزنده تر شده و نیاز به مراقبت بیشتری از پوست احساس می شود. بدلیل آنکه تیم ما زودتر از فصل صعود عازم کمپ اصلی اورست شده کوهنوردان کمتری در طول مسیر به چشم میخورند و اغلب به گروههای راهپیمایی برخورد می کنیم. ارتفاع پریچه حدود 4100 متر است و ما با یک روز ماندن در پریچه برای هم هوایی بهتر تا ارتفاع 4900 متری کوه " پوکالده" بالا رفتیم. با عبور از مرز 4000 متر و توقف در این ارتفاع بمرور تاثیرات ارتفاع بر افراد مشخص می شود بهر حال هم هوایی تیم بسیار آرام ادامه یافت و ما در روز 10 فروردین عازم دهکده مرتفع " لوبوچه" باارتفاع 4950 متر شدیم.
با رسیدن به ابتدای مورنهای یخچال " خمبو" بمرور بر روی برفهای دامنه اورست گام نهادیم. در توکلا برای نهار توقف کردیم و کمی بالاتر کنار سنگچین هایی که برای کشته شدگان کوهستان بنا شده بود کمی توقف کرده و بمرور در هوایی سرد به سمت لوبوچه حرکت کردیم. صفی از باربران فرد بیماری را به سمت پائین حمل می کنند. نم نم باران حرکتمان را سریعتر نمود تا زودتر به دهکده برسیم. صدای زنگوله یاکها از دور شنیده می شود و نوید رسیدن به دهکده را می دهد. پیش از ورود ما شرپاها چادرهای کمپ را برپا نموده بودند. محل کمپ بر روی خاک قرار دارد و با هر وزش بادی چادرها پر از خاک می شوند. در طول یکروز توقف در لوبوچه برای صعود کوه 5620 متری " کالاپاتار" راهی " گوراکشب" شدیم. در این روز سه نفر از بچه ها بخاطر سرماخوردگی و تاثیرات ارتفاع در لابوچه ماندند. کالاپاتار را نمی توان بعنوان یک قله در نظر گرفت و تنها صخره ای است واقع بر روی یال جنوب شرقی پوموری. کالاپاتار بهترین محل برای عکاسی از اورست و نوپتسه می باشد. نمای چادرهای برپا شده در کمپ اصلی اورست و پوموری از این نقطه به چشم می خورد. کوه پوموری در همین ابتدای فصل 4 کشته داده که شامل 2 نفر کره ای، یک آمریکایی و یک نپالی می باشد.
نهایتا 13 فروردین تیم ما آخرین روز راهپیمایی خود را با قدم نهادن بر روی مورنهای یخچال خمبو و رسیدن به کمپ اصلی اورست به پایان رساند. کمپی در ارتفاع 5320 متری و درست در کنارقله مرتفع " خمبوتسه". خمبوتسه در غرب کوه اورست قرار دارد و از طریق گردنه " لهو" از اورست جدا میشود. قلل نوپتسه، لینترن و پوموری از دیگر قللی هستند که در حاشیه کاسه یخچال خمبو قرار گرفته اند. شاید اگر ریزش بهمن از دامنه های پوموری و" لهولا " در همان ابتدای حضورمان در کمپ نبود، باورمان نمی شد گام بر دامنه اورست نهاده ایم.در بهار 1384 مجموعا 24 تیم برای صعود اورست و 4 تیم برای صعود لوتسه ثبت نام کرده اند که در مجموع بیش از 400 کوهنورد و شرپا بر روی این دو کوه تلاش خواهند نمود. کمپ اصلی هردو قله در یک محل می باشد و مسیر صعود نیز تا ارتفاع 7800 متر مشترک است. فصل صعود این قلل نیز از اوایل ماه آوریل آغاز و تا اواخر ماه می و شروع فصل مونسن ادامه میابد و تیمهای حاضر فرصت دارند در مدت حدود 2 ماه ضمن هم هوایی صعود خود را انجام دهند. تاکنون بیش از 2000 کوهنورد از حدود 17 مسیر کوه اورست را صعود کرده اند که بالغ بر 80 نفر آنها را زنان در بر داشته اند. اولین صعود کوه اورست در سال 1953 توسط ادموند هیلاری نیوزیلندی و شرپا تنسینگ نورگی صورت گرفت. آنها اعضای تیمی از بریتانیا به سرپرستی " جان هانت " بودند. نخستین زن صعود کننده به اورست نیز خانم " جانکو تابای" از ژاپن بود که در سال 1975 به این مهم دست یافت. امسال نیز در کمپ اصلی جبهه جنوبی حدود 20 زن حضور دارند که 7 نفر آنها ایرانی می باشند و در صورت صعود آنها، نخستین بانوی مسلمان از ایران موفق به این کار خواهد شد. لازم به ذکر است اولین مردان ایرانی نیز در 30 اردیبهشت سال 1377 موفق به صعود قله اورست شدند.
بمرور تیمهای دیگر وارد کمپ اصلی می شوند و کمپ بصورت دهکده ای جهانی در می آید که کوهنوردان کشورهای مختلفی را در دل خود جای داده. تیم ما نیز بعنوان یکی از پر تعدادترین تیمها در نزدیکی آبشار یخی خود را برای صعود آماده می کند. مسیر آبشار یخی نیز با تلاش شرپاهای مرتبط با سازمان حفاظت از محیط زیست منطقه ساقارماتا باز و با طنابهای ثابت ایمن گردید.
Sagarmata pollution control commitee
مسیر آبشار یخی بدون شک مهمترین و خطرناکترین بخش صعود از جبهه جنوبی به شمار می رود. این مسیر دارای برجهای متعدد و شکافهای یخی عمیقی است که هرساله عبور از آن همراه با تلافات و افراد آسیب دیده فراوانی است. تیم ما پیش از شروع کار صعود، چند بار تا ابتدای طناب ثابتهای آبشار یخی بالا رفت. در نهایت پس از اجرای مراسم دعای بودایی (بوجا سرمونی) روز 26 فروردین ماه برای صعود عازم کمپ 1 شدیم، لازم به ذکر است شرپاها معتقدند با اجرای این مراسم دعا در روزی که در تقویم بودائیان خوش یمن است خدایان اجازه تلاش بی خطر بر روی کوههای مقدس را می دهند.
کمپ1 در ارتفاع 6060 متری و در ابتدای مسیر کم غربی Western CWM قرار دارد. مسیر آبشار یخی بی شک از خطرناکترین بخشهای صعود از جبهه جنوبی اورست است. این مسیر نخستین باردر سال 1951 توسط هیئت انگلستان به سرپرستی اریک شیپتون و همراهی ادموند هیلاری شناسایی و باز شد. یک سال بعد سوئیسیها با بهره گیری از تجربه تیم انگلستان توانست بعنوان کلید صعود به اورست از آن عبور کرده و دو نفر از اعضای آنها یعنی " کریستین لامبرت" و شرپا " تنسینگ نورگی" تا ارتفاع 8595 متری بالا رفتند. اما خرابی هوا مانع از صعود ایشان به قله گردید. آبشار یخی با گذشت سالها از نخستین صعود اورست هم چنان جزو نقاط کلیدی و پر خطرمسیر جنوبی اورست به شمار می رود. از اوایل دهه 90 میلادی تیمهای مختلف برای تسهیل در امر عبور از این نقطه با پرداخت هزینه بازگشایی و ترمیم، گروههایی را که عمدتا از شرپاها تشکیل می شدند مامور رسیدگی به وضع آبشار یخی کردند، این امر هم اکنون بر عهده کمیته حفاظت از محیط ساقاراماتا قرار دارد. شرپاهای این گروه صبحها پیش از سایرین بالا رفته و ضمن ترمیم مسیر به کوهنوردان و سایر شرپاها در امر صعود کمک می کنند. صعود مسیر آبشار یخی در روزهای نخست حدود 6 تا 7 ساعت زمان می برد که با بهبود هم هوایی این زمان تا 5/3 ساعت کاهش یافت. متاسفانه در روزهای ابتدایی صعود در این مسیر شاهد سقوط و کشته شدن یکی از کوهنوردان تیم آمریکا IMG(International Mountain Guide ) بودیم. وی بدلیل غفلت در زدن خود حمایت به داخل شکافی سقوط کرده و جان خود را از دست داد.
در هر حال تا پایان برنامه حدود 5 تا 6 بار مجبوریم از این مسیر خطرناک عبور کنیم. برای کاهش خطرات مسیر آبشار یخی تیم به دو دسته تقسیم شد که تیم خانومها با کمک سه نفر از آقایان از جمله یک پزشک در طول مسیر تردد می کرد. در مسیر آبشار یخی بیش از 18 نردبان عمودی و افقی قرار دارد که هرروز با ریزش مسیر این تعداد کم و زیاد می شود. طولانی ترین قسمت آن هم پیشانی یخچال می باشد که 5 نردبان به شکل عمودی نصب شده و نفرات را به بالای پیشانی و ابتدای فلات کم غربی می رساند. از ابتدای فلات نیز با گذر از کنار برجها و عبور از روی شکافها با کمک نردبانها پس از 1 ساعت به محل کمپ 1 می رسیم. شرپاهای تیم ما کمپ 1 را کمی دورتر از یال غربی اورست و درست در زیر یال نوپتسه نصب کرده اند. گرچه مسیر ما از کمپ اصلی به کمپ 1 کمی دور از سایر تیمها شده اما سنم دندو سردار تیم معتقد است از ریزش سنگهای شانه غربی اورست در امان خواهیم ماند. برپایی کمپ 1 در این محل طی روزهای بعد توانست جان نفرات تیم بانوان را از خطری بزرگ نجات دهد. در روز 14 اردیبهشت بهمنی سهمگین از یال غربی اورست به سمت کم غربی و کمپ 1 سرازیر شد. براثر سقوط این بهمن بیش از 70 چادر در کمپ 1 از بین رفت. تعدادی از چادرها به داخل شکافها سقوط کرد و تعدادی از آنها دهها متر دورتر از زیر برف خارج شد. این حادثه در ساعت 20/5 دقیقه صبح رخ داد. خوشبختانه اغلب تیمها در کمپ اصلی یا کمپ دوم مستقر بودند و از میان حدود 25 کوهنورد حاضر در کمپ یک، 7 نفر به شدت آسیب دیدند. در این روز تلاش ارزنده اعضای تیم کشورمان در رسیدگی به وضعیت کوهنوردان تیم کانادا بازتاب مثبتی به همراه داشت. از کمپ تیم ایران نیز تنها دو چادر بر اثر شدت باد بهمن دچار شکستگی دیرک و پارگی شدند. از نکات جالب این حادثه لو رفتن یک کوهنورد کانادایی بود که بدون مجوز قصد صعود اورست را داشت و پس از آسیب دیدگی لو رفت. وی توسط دولت نپال به پرداخت 000/50 دلار جریمه و ده سال محرومیت از ورود به نپال محکوم شد.
با برقراری کمپ 1، کمپ دوم نیز در روز 29 فروردین برپا شد و بمرور هم هوایی تیم سرعت می گرفت. مسیر کمپ 1 به 2 از میان فلات کم غربی و در دل دره سکوت طی می شود. بخشی از مسیر دارای شکاف های عمیق بود ولی پس از کمی صعود فلاتی سپید و کم شیب تا دل دیواره جنوب غربی اورست امتداد می یافت. تنها دقایقی از کمپ 1 جدا می شدیم که لوتسه چهارمین غول 8000 متری دنیا خود را در معرض دید قرار می داد. جبهه غربی این کوه یعنی " لوتسه فیس" از ابتدای یخچال تا قله لوتسه را در بر می گیرد و بالغ بر 1700 متر یخچال با شیب 45 تا 60 درجه است. در میانه های مسیر کمپ دوم نیز به مرور دیواره دشوار جنوب غربی اورست نمایان می شود. این دیواره برای نخستین بار در سال 1975توسط تیمی از انگلستان به سرپرستی " کریس بانینگتون" صعود گردید و در سال 1982 نیز روسها توانستند مسیری جاودانه و بسیار دشوار را که تا قله به شکل مستقیم امتداد دارد در دل آن گشایش کنند. از تلاشهای دیگر بر روی این دیواره میتوان به صعود سبکبار کوهنوردان چک که همراه با تلافات نیز بود اشاره کرد، هم چنین تلاشهای کوهنوردان ژاپنی و کانادایی بر روی این دیواره چندین بار نافرجام ماند. کمپ دوم تیم ما در ارتفاع 6420 متری و کمی پائینتر از سایر تیمها برپا شد. علت آن هم باد شدیدی بود که در فلات بالای کمپ دوم جریان داشد. پس از برپایی کمپ دوم تیم ما مدت 11 روز بدلیل هوای خراب در کمپ اصلی متوقف شد گرچه برخی تیمها دست از تلاش بر نداشته و خود را تا کمپ سوم رساندند. متاسفانه سایتهای هواشناسی توانایی پیش بینی وضعیت هوا را نداشتند و هر روز پیش بینی آنها تغییر می کرد این مسئله باعث شده بود تا اگر در میان هواهای خراب روزی هوای پایدار در ارتفاع برقرار می شد، کوهنوردان آنرا از دست بدهند. عده ای این واقعه را ناشی از زلزله سال قبل جنوب شرق آسیا ،" سونامی" می دانستند. در هر حال در مدت توقف تیم در کمپ اصلی برای حفظ آمادگی تیم، اقدام به راه پیمایی در اطراف کمپ اصلی می کردیم. با بهبود هوا و اتمام دوره هوای خراب تیم ما در 13 اردیبهشت تلاش مجدد خود برای برقراری کمپ سوم و هم هوایی ارتفاعات بالاتر را آغاز نمود. در این مدت تیم آقایان موفق به لمس کمپ سوم گردید ولی تیم خانمها علاوه بر بهمن کمپ 1 ، در روز 15 اردیبهشت نیز با سقوط بهمنی در دامنه لوتسه فیس روبرو شدند. این بهمن درست در زمانی سقوط کرد که دو تن از شرپاهای تیم ما بر روی طنابهای ثابت که بخاطر بارش شب در زیر برف مدفون بودند وزن وارد کردند و همین امر موجب سقوط بهمن شد. خوشبختانه به هیچ یک از کوهنوردان تیم ایران و شرپاهای حاضر آسیبی وارد نشد. به درخواست سردار تیم کلیه نفرات به کمپ دوم بازگشتند. طی روزهای بعد نیز برغم تلاشهای مجدد نفرات تیم ما از دستیابی به کمپ سوم باز ماند و تنها تیم بانوان تا ارتفاع 6900 متر بالا رفت که بدلیل باد شدید و بوران با نظر سرپرست تیم به پائین بازگشت. در مجموع در مرحله هم هوایی نفرات تیم ما حدود 12 شب را در دو مرحله در کمپ دوم به انتظار هوای خوب ماندند. در این مدت تنها 1 صعود به قله آن هم توسط خلبان یک هلی کوپتر موسوم به " یورو کوپتر" صورت گرفت. این هلیکوپتر بلند پرواز بارها صبح زود سکوت منطقه را شکسته و خود را به دامنه اورست و گردنه جنوبی رساند تا اینکه نهایتا در روز 15 اردیبهشت توانست بر روی قله نشسته و خلبان با خروج از آن بر روی قله عکس یادگاری گرفت. روزهای بعد شنیدیم دولت نپال مجوز پرواز یورو کوپتر را لغو نموده و آنرا به فرانسه بازگردانده اند. البته از جبهه شمالی نیز تلاشهایی بر روی قله صورت گرفت و چندین کوهنورد موفق به صعود اورست شدند ضمن آنکه 5 کشته نیز در مسیر شمالی به جای نهادند. در جبهه جنوبی نیز علاوه بر کوهنورد آمریکایی که در آبشار یخی کشته شد یک کوهنورد اهل اسکاتلند نیز در ارتفاع 8500 متر بدلیل مشکل ارتفاع و ادم درگذشت تا مجموعا امسال اورست 7 نفر تلفات داشته باشد.
با پایان ماه می چندین تیم نظیر تیمهای چک و اسپانیا و همینطور تیمهایی از کره و ژاپن از ادامه صعود بازمانده تیم ژاپن قصد داشت تا کوهنوردی 75 ساله را به قله برساند. نکته جالب زمانی بود که این پیرمرد ژاپنی از ارتفاع 4000 متری پریچه متناوبا از کپسول اکسیژن استفاده کرده بود، و نهایتا توانست تا 8000 متر بالا رود ولی هوای خراب او را از صعود قله باز داشت.
تیم ترمیم کننده مسیر آبشار یخی نیز اعلام نمود روز 2 ماه جون مسیر آبشار یخی را بسته و تیمها موظف به ترک منطقه هستند این مسئله باعث شد تا برخی گروهها متحد شده و تصمیم بگیرند با رساندن خود به گردنه جنوبی نیمه های شب که هواپایدارتر است خود را به قله برسانند. تیم ما نیز متشکل از 13 کوهنورد روز 5 خرداد به سمت بالا حرکت نمود، از این تعداد قرار بود 2 نفر به عنوان تیم پشتیبانی تا کمپ 2 و سایرین برای صعود بالا روند. 4 زن و 7 مرد نفرات تیم صعود را تشکیل می دادند. 6 خرداد را در کمپ دوم به استراحت پرداختیم و روز بعد برای شب مانی راهی کمپ سوم شدیم. کوهنوردان زیادی نیز برغم اطلاع داشتن از خراب بودن هوا و تنها برای تلاش بیشتر به بالا می آمدند. عملا طبق پیش بینی هواشناسی تنها از هنگام غروب تا طلوع روز بعد هوای منطقه پایدار می ماند. کمپ سوم ما در ارتفاع 7138 متری و پائینتر از کمپ سایر تیمها برپا شده. این مسئله برای کوهنوردانی که از کمپ 3 از اکسیژن استفاده میکنند، از جمله تیم بانوان ایران بسیار مفید و مثبت است اما برای سایرین که قرار است تا کمپ 4 بدون کمک کپسول اکسیژن بالا روند صعود را دشوار می نماید. در کمپ سوم در 4 چادر مستقر شدیم. متاسفانه روز بعد یکی از خانمها بدلیل ارتفاع زدگی از ادامه صعود بازماند و توسط یکی از شرپاها به کمپ دوم منتقل شد. صبح روز 8 خرداد نیز 6 شرپا به همراه 10 کوهنورد از جمله سه نفر از خانمها در هوایی سرد راهی کمپ چهارم شدند. مسیر سه به چهار از دل لوتسه فیس می گذرد و تا ارتفاع 7800 یعنی کمی بالاتر از نوار زرد با مسیر لوتسه مشترک است. از آن به بعد نیز کوهنوردان به سمت " گرده ژنویها" و گردنه جنوبی رفته وارد مرز 8000 متر می شوند. پس از حدود 5/8 ساعت تلاش به گردنه جنوبی و کمپ 4 رسیدیم. هوایی آرام بر روی گردنه جریان دارد شرپاها و سرپرستان تیمها قرار صعود را برای ساعت 22 گذاشته اند. پیش از کوهنوردان گروهی از شرپاها برای ثابت گذاری مسیر بالکونی تا قله راهی بالا خواهند شد. احتمالا تا طلوع آفتاب روز بعد هوای مناسبی در منطقه جریان دارد و پس از طلوع آفتاب وزش باد و خرابی هوا آغاز می شود. بجز سردار تیممان سایر نفرات راهی قله خواهند شد. هیجان صعود اجازه نداد خوب استراحت کرده و قدری بخوابیم. سر انجام ساعت 20/10 از چادرها خارج شدیم و حدود 40/10 کمپ 4 را ترک نمودیم. ستونی از چراغهای پیشانی جلوتر از ما در حال صعود به چشم می خورند. ابتدای مسیر کمی سنگی است و بعد پای بر روی یخها می گذاریم. کم کم کلنگها را به دست گرفته و با رسیدن به طنابهای ثابت یومار جای کلنگ را می گیرد. هوا سرد و همراه با باد است در دوردستها ماکالو کوه پرهیبت هیمالیا به چشم میخورد نور رعد و برق را می توان از پشت آن مشاهده کرد. امیدواریم هوای خرابش به سمت ما نیاید. قبل از بالکونی یکی از خانمها بدلیل درد چشم قصد بازگشت نمود که ظاهرا علت آن ادم قرنیه بود. یک شرپا به همراه وی به سمت کمپ 4 پائین رفت. در ارتفاع 8500 متری به یال جنوب شرقی رسیدیم. بمرور هوا روشن شد و بر روی یال باد همه را فرا گرفت. ستونی از کوهنوردان جلوتر از ما در حال صعود هستند. با تابش آفتاب بمرور بدنهایمان گرمتر می شد. اینک نفراتمان در دو گروه 4 و 5 نفره به سمت بالا حرکت می کنند. حدود ساعت 8 صبح نخستین گروه به قله جنوبی رسید. نفرات زیادی در صفی طولانی برای گذر از قدمگاه هیلاری ایستاده اند. نفرات کپسولهای اکسیژن خود را در قله جنوبی تعویض نمودند. بجز یک نفر ( قیچی ساز) که از قله جنوبی به بعداز کپسول اکسیژن استفاده نکرد سایرین با کپسولهای پر راهی قله اصلی شدند. در نهایت با عبور از قدمگاه هیلاری پا بر روی یال قله نهادیم که همراه بود با بازگشت نفرات سایر تیمها. کوهنوردان زیادی بر روی قله اصلی قرار دارند و لاکپا، شرپای تیممان که پیش از سایرین به قله رسیده از دور برایمان دست تکان میدهد، این دوازدهمین صعود وی به اورست می باشد. در نهایت در ساعت 20/10 دقیقه نخستین گروه از کوهنوردان تیم ایران متشکل از دو زن و دو مرد با فریاد " زنده باد ایران" و" ای ایران یا زهرا (س)" ادرکنی پا بر فراز بام جهان اورست نهادند، در حالیکه هوا اینک رو به خرابی نهاده و بادی سرد بر روی قله در حال وزیدن است صدای شادی نفرات تیم از پشت بیسیم بر روی قله، کمپ2 و کمپ اصلی به گوش می رسد. با عکاسی و فیلمبرداری در کنار سه پایه قله خودمان را مشغول نمودیم تا سایر نفرات نیز به قله برسند. کوهنوردان زیادی بر روی قله حضور دارند و شرپاها در اکثریت می باشند. عده ای نیز از مسیر شمالی به قله رسیده اند. ساعت 30/11 دقیقه درحالیکه گروه اول به سمت پائین سرازیر شده اند 5 عضو دیگر تیم ایران به همراه 4 شرپای دیگرمان به قله رسیدند تا در مجموع تیم ما با 14 صعود کننده (9 ایرانی و 5 شرپا) صاحب آمار بالایی در صعود به اورست در بهار 2005 شود. بدین شکل نخستین صعود یک بانوی مسلمان از ایران جامه عمل پوشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر