۱۷ فروردین ۱۳۸۸

شكست از طبيعت هم لذت دارد


گفت ‌وگو سايت شهرورزش با فاتح قله اورست:
شكست از طبيعت هم لذت دارد
خبرگزاري آريا- روزي كه كوهنوردي را شروع كرد، حتي تصور صعود به قله‌هاي معمولي هم برايش دشوار بود، اما توانست 2 بار به قله اورست صعود كند.
رضا زارعي 8 سال عضو تيم ملي بود و در اين مدت قله‌‌هاي زيادي را فتح كرد. در اين بين اورست چيز ديگري بود.
زارعي معتقد است كوه و كوهستان تاثير خاصي در زندگي افراد مي‌گذارد. او مي‌گويد:‌ «لااقل براي من كه اينطور بوده. من از كوه چيزهاي زيادي ياد گرفتم.»
او هم اكنون به امر آموزش كوهنوردي مشغول و اميدوار است باز هم بتواند به قله‌هاي مختلف صعود كند.
خيلي از افراد ورزش كوهنوردي را انجام مي‌دهند، اما به صورت تفريحي. شما از اول حرفه‌اي اين ورزش را انجام داديد؟
نمي‌توان اسمش را حرفه‌اي گذاشت. من متولد شميران هستم و از همان ابتدا با كوه و كوهستان آشنا شدم. مي‌توانم بگويم به صورت ناخودآگاه جذب كوه شدم.
از چه سالي به صورت رسمي وارد اين شته شديد؟
سال 72
قبل از آن چه كار مي‌كرديد؟
من ورزش را با واليبال شروع كردم. 14 – 13 سالم بيشتر نبود كه به واليبال روي آوردم.
چرا واليبال؟
آن زمان واليبال در محله ما رونق خاصي داشت. يك جورهايي جاي فوتبال گل كوچك را گرفته بود. مسابقات هفتگي برگزار مي‌شد و بيشتر اهالي محل، واليبال را به عنوان ورزش اولشان انتخاب كرده بودند. من هم در اين فضا به سمت واليبال كشيده شدم.
در سطح حرفه‌اي هم بازي مي‌كرديد؟
در رده نوجوانان و جوانان، پاسور و ليبرو بودم. تا 20 سالگي واليبال بازي مي‌كردم، اما يواش يواش آن را كنار گذاشتم..
دليل خاصي داشت؟
احساس مي‌كردم به‌خاطر قد كوتاهم خيلي نمي‌توانم در اين رشته پيشرفت كنم. واليبال را دوست داشتم، اما شرايط پيشرفت در اين رشته برايم فراهم نبود.
اهل فوتبال نبوديد؟
چرا، همزمان با واليبال، فوتبال هم بازي مي‌كردم. در دوران دبيرستان بيشتر از اينكه واليبال بازي كنم، فوتبال را دنبال مي‌كردم، اما اين رشته را خيلي جدي دنبال نكردم.
آن زمان كوهنوردي هم مي‌كرديد؟
به صورت تفريحي. 8 – 7 سالم بود كه گروه‌هاي مختلف در محله‌مان به كوه مي‌رفتند. من هم همراه آنها به كوه مي‌رفتم. بعد كه بزرگتر شدم، آخر هر هفته كوه بودم.
چه زماني به صورت جدي وارد اين شته شديد؟
22 سالم بود. تازه از سربازي آمده بودم. يك روز كه به توچال رفتم، حس خاصي در من به وجود آمد. احساس كردم استعداد اين را دارم كه وارد رشته كوهنوردي شوم. 3 سال را با همين فكر سپري كردم تا اينكه در سال 73 به عضويت يك گروه كوهنوردي در آمدم و از آنجا به صورت جدي اين رشته را دنبال كردم.
چطور به تيم ملي رسيدي؟
سال 76 فدراسيون، براي عضويت در تيم ملي فراخوان داد. با شركت در اين فراخوان توانستم به‌عضويت تيم ملي در آيم. اولين جايي كه با تيم ملي صعود كرديم قله راكاپوشي در پاكستان بود. ارتفاع اين قله 7788 متر است.
تجربه اولين صعود همراه تيم ملي چطور بود؟
ما يك تيم بي‌ادعا بوديم و همين موضوع باعث موفقيت ما شد. همين بي‌ادعا و كنار هم بودن باعث شد اولين تجربه من، بسيار خوب و مفيد باشد.
اگر اشتباه نكنيم يكسال بعد به اورست صعود كرديد، درست است؟
دقيقا. سال 77 بود كه همراه تيم ملي به قله اورست صعود كرديم. البته آن زمان تا كمپ آخر رفتيم. اورست 8848 متر ارتفاع دارد و من تا ارتفاع 8 هزار متري صعود كردم.
ولي باز هم موفقيت بزرگي به دست آورديد؟
صددرصد، آن زمان خيلي‌ها مي‌گفتند ايراني‌ها توانايي صعود به اورست را ندارند، ولي ما نشان داديم كه اين كار هرچقدر هم كه سخت باشد، امكان‌پذير است.
دومين بار سختي كار كمتر شد؟
بله، راه و روش را به خوبي ياد گرفته بوديم. دومين بار قله را فتح كرديم. خيلي تجربه خوبي بود.
دفعه اول و دوم براي شما چه تفاوت‌هايي داشت؟
بار اول بيشتر هيجان زده بودم. مي‌خواستم ببينم اورست چگونه است و چطور مي‌توان به آن صعود كرد. دفعه دوم اما خبري از احساسات نبود. بار اول به زيبايي‌هاي كار خيلي توجه داشتم، اما دفعه دوم مي‌خواستم هر طور كه شده به قله صعود كنم. مثل فوتباليستي بودم كه بازي قشنگ برايش مهم نيست و آنچه برايش اهميت دارد نتيجه است.
فضايي كه در كوهنوردي تفريحي وجود دارد در حالت حرفه‌اي آن هم ديده مي‌شود؟
به هر حال تفاوت‌هايي دارد. كوهنوردي آماتوري به عنوان مكملي براي زندگي به شمار مي‌رود و طبيعتا جذابيت آن به هر چيز ديگري غلبه مي‌كند، اما در زمينه حرفه‌اي هيچ تفاوتي با ساير رشته‌ها ندارد رقابت‌، دوستي و دشمني و بعضي وقت‌ها حسادت در آن ديده مي‌شود، درست مثل رشته‌هاي ديگر

با همه اين شرايط كوهنوردي ارتباط خاصي با زندگي دارد.
از اين نظر قبول دارم كه اينطور است. اگر همه چيز اين رشته با بقيه ورزش‌ها مشترك است، رقيب آن تفاوت مي‌كند. شما در ورزش‌ها با رقيبي از جنس خودتان مواجه هستيد. رقيبتان يك فرد است، يك انسان است، اما در كوهنوردي شما بايد با طبيعت مبارزه كنيد. بايد بر طبيعت غلبه كنيد تا به موفقيت برسيد. از اين بعد، كوهنوردي نسبت به ساير ورزش‌ها تفاوت مي‌كند و ارتباط نزديك‌تري با زندگي دارد.
كوهنوردي چقدر مي‌تواند در زندگي يك فرد تاثير بگذارد؟
در زندگي من كه خيلي تاثير نداشت. كوهنوردي مرا از گوشه‌گيري خارج كرد. بيشتر افرادي كه وارد كوه مي‌شوند چون از مبارزه مي‌ترسند دچار مشكل مي‌شوند. خود من اينطوري بودم، اما كوهنوردي به من ياد داد كه با كار گروهي و تلاش مي‌توان برسخت‌ترين مشكلات هم غلبه كرد.
يعني يك جورهايي از حالت انزوا خارج شديد...
ماهيت كوهستان در كار گروهي است. من اين را به خوبي درك كرده‌ام. روحيه گروهي و جمع‌گرايي در كوه تقويت مي‌شود. كسي كه به اين موضوع برسد گوشه‌گيري را كنار خواهد گذاشت.
البته نبايد از تاثير طبيعت بر روح و روان هم گذشت.
آنكه جاي خودش را دارد. گفتم كه كوهنوردي رقابت با طبيعت است، اما شكست در اين مبارزه هم لذت‌بخش است. پيروزي بر طبيعت آدم را به اوج مي‌رساند. در اين رشته شكست هم زيباست. شكست البته هميشه تلخ است اما در مبارزه با طبيعت، شكست تلخي كمتري دارد. كوهنوردي همه‌اش لذت است.
شما همچنان مثل گذشته از كوهنوردي لذت مي‌برديد؟
من از دوران بچگي به كوه مي‌رفتم لذت مي‌بردم. 8 سال عضو تيم ملي بودم و در آن مدت هم هيچ چيز برايم لذت‌بخش‌تر از كوهنوردي نبود. الان هم كه مسئول كميته آموزش كميته كوهنوردي هستم همين احساس را دارم.
در حال حاضر چقدر براي كوه رفتن وقت مي‌گذاريد؟
مدتي است كه به خاطر ادامه تحصيلات و مسائل خانوادگي كمتر به كوه مي‌روم. معمولا هفته‌اي 3 روز براي تمرين مي‌روم. آخر هفته هم سري به كوه مي‌زنم. قصد دارم در آينده اگر فرصت شد، بازهم برنامه صعود به قله‌هاي مختلف را در دستور كار قرار دهم.
وضعيت كوه‌هاي ايران را چطور مي‌بينيد؟
چند سالي است كه استقبال از كوه ميان مردم افزايش يافته است، اما برخي موارد هست كه مرا آزار مي‌دهد. يكي از اين موارد تخريب كوه‌هاست. كوه‌هاي ما به شدت در حال تخريب شدن هستند. علت آن هم استفاده نادرست گردشگران و كساني كه به صورت تفريحي به كوه مي‌روند برمي‌گردد. بعضي وقت‌‌ها در كوه صحنه‌هايي را مي‌بينم كه واقعا عذاب مي‌كشم.
مثل زباله ريختن در كوهستان يا آتش روشن كردن در جاهاي خطرناك؟
دقيقا، اين كارها جلوه كوه را خراب مي‌كند. اگر ما به كوه مي‌آييم تا از سلامت آن استفاده كنيم، نبايد كاري كنيم كه اين محيط از بين برود. بسياري از افراد به جاي اينكه به زيبايي كوهستان كمك كنند جلوه آن را زشت مي‌كنند.
نكته ديگري هم هست كه شما را آزار دهد؟
يكي ديگر از مواردي كه بايد جدي بگيريم، بحث آموزش و امداد است. خيلي از مردم، فضاي كوه را با فضاي شهري اشتباه مي‌گيرند و چون كوهستان را نمي‌شناسند دچار سانحه مي‌شوند. متاسفانه ميزان تلفات در كشور ما بيشتر از ساير نقاط است. ما بايد به اصل آموزش در كوهستان توجه كنيم در اين صورت ميزان تلفات به شدت كاهش خواهد يافت.
به نظر شما در حال حاضر ميزان استقبال مردم از كوه مناسب است؟
تصور مي‌كنم كه استقبال خوبي از محيط‌هاي تفريحي مثل كوه و كوهستان به عمل مي‌آيد. ما در شهري زندگي مي‌كنيم كه شايد امكانات تفريحي خيلي زيادي وجود نداشته باشد. از طرف ديگر كوهستان و طبيعت تنها جايي است كه مي‌تواند به انسان آرامش ببخشد.
همين آرامش مهمترين مزيت كوه است. اينكه به محيطي بروي كه فارغ از هرگونه هياهو باشد...
آرامش به زندگي يك انسان خيلي كمك مي‌كند. شما وقتي به طبيعت مي‌روي جلوه‌هاي قدرت خداوند را بيشتر احساس مي‌كني. بيشتر به قدرت خدا پي مي‌بري. همين باعث تسكين روحيه و آرامش جان مي‌شود. اين چيزها خيلي در زندگي يك فرد تاثير مي‌گذارد.
مثل زندگي خود شما.
بله. من نمونه بارز اين موضوع هستم. تنهايي مي‌نشستم و كاري به كار ديگران نداشتم، اما كوه مرا وارد جمع كرد، مرا اجتماعي كرد. روحيه كار گروهي را در من تقويت كرد. كوه همه اين چيزها را برايم به ارمغان آورد؛ كوه به من آرامش داد.
با اين شرايط آيا هياهوي تهران شما را اذيت نمي‌كند.
اگر چه محيط كوهستان را دوست دارم و اگر چه معتقدم كوه به آدم آرامش مي‌دهد، اما اين حرف هرگز به معناي آن نيست كه از تهران بدم مي‌آيد. تهران را بيش از آنچه كه تصور كنيد، دوست دارم.
چرا؟
چون زادگاهم است. در اين شهر بزرگ شدم. شلوغي و ترافيك و جمعيت زياد تهران برايم جذابيت دارد. تهران با همه مشكلاتي كه دارد برايم جذاب است. تهران شهر منحصر به فردي است.
كوه‌هاي اطرافش چطور؟
آنها هم منحصر به فرد هستند. ظرف چهار، پنج ساعت مي‌تواني 4 هزار متر صعود كني. اطراف تهران را كوه‌هاي زيادي فرا گرفته‌اند. دماوند بغل تهران است. همه اينها باعث شده تهران براي من يك شهر جذاب و جالب باشد.

۳ نظر:

امیر محمد گفت...

زندگی ورزشی من هم به شما بیش از اندازه شبیه ، چون من هم اول والیبال و فوتبال به صورت حرفه ای بازی می کردم و الان هم به موهنوردی و سنگنوردی روی اوردم با این تفاوت که من الا ن فقط 16 سالمه!
خدا کنه من هم بتونم مثل شما کوهنورد حرفه ای بشوم و شاید هم حرفه ای تر.
لطفا اگر توصیه ای برام دارید اون رو از من دریغ نکنید. آدرس ایمیلم :second_secretlife@yahoo.com

kambiz گفت...

سلام اقا رضا احوال شما دلمون برات تنگ شده امسال صعود زمستانی نمییای کرمان بریم جوپار ؟اگه بیای خوشحال میشیم.راستی اینم شماره جدیدم :09364522184

آرش كمانگير گفت...

سلام
از اينكه با وبلاگ شما آشنا شدم خيلي خوشحالم
ما هم كوه را مثل شما خيلي دوست داريم
يه سري به ما بزنيد