۱۵ خرداد ۱۳۸۸

درسهايي از يك حادثه


-->
درسهايي از يك حادثه
روز 1 مي 2009 خبر تاسف بار كشته شدن مهدي اعتمادي فر كوه نورد خوش اخلاق كشورمان در دائولاگيري بر روي سايتهاي كوه نوردي همه را حيرت زده و متاثر نمود. اعتمادي فر با سابقه صعود به 5 قله 7000 متري و دو قله 8000 متري برودپيك و گاشربروم I از جمله كوه نوردان با تجربه ايراني در صعودهاي هيماليا به شمار مي رفت. وي پيشتر در سال 2006 نيز تلاش ناموفقي را بر روي دائولاگيري صورت داده بود.
خبر درگذشت اعتمادي فر توسط كوه نورد كشور چك ديويد فوجيك (David Fojtik) اعلام گرديد. مهدي روز صعود به همراه اين كوه نورد چك و تونك فينديك(Tunc Findik)، كوهنورد اهل كشور تركيه در شرايط جوي نامناسب راهي قله دائولاگيري شده بود و ظاهرا بدليل خستگي زياد و به رقم تذكر همنوردانش براي بازگشت،احتمالا بر اثر سقوط جان خود را از دست داد.
گرچه تحليل علت مرگ مرحوم اعتمادي فر بسيار دشوار و نيازمند شناخت مناسبي از وي و شرايط محيطي برنامه دائولاگيري است، با اين حال تلاش مي كنم بررسي كوتاهي بر علل اين حادثه تلخ داشته باشم، بااين اميد كه تجربه بررسي فني اين حادثه بتواند عاملي براي جلوگيري از حوادث مشابه باشد.
چراهاي بي پاسخ!
مرحوم اعتمادي فر اغلب تلاشهاي خود بر روي كوههاي مرتفع را به تنهايي صورت مي داد (بجز دائولاگيري 2006). در واقع عمده همنوردان او كوه نوردان خارجي بودند، افرادي كه هر يك با سبك و روش خود صعود مي كنند. براي افرادي كه قصد حضور در برنامه هاي بلند مدت را دارند و از طريق هيئتهاي تجاري Cammercial Expedition گام به هيماليا مي گذارند بهترين راه فعاليت اتكا به پشتوانه تجربي و جسماني خود مي باشد. در چنين صعودهايي هيچگاه نمي توان از سايرين توقع به خطر انداختن جانشان براي كمك را داشت. آنها با هزينه هاي سرسام آور گام به كوهستان مي گذارند و به رقم آنكه گذشت و فداكاري در ميانشان موج ميزند، اما همواره بزرگترين هدف و رويكردشان رسيدن به فراز كوهستان است. بي شك مرحوم اعتمادي فر نيز در تلاشهاي خود از شرايط همنوردانش آگاهي داشته و با همين رويكرد با ايشان در تيمها جاي مي گرفته.
اما عواملي كه موجب مي شود تا كوه نوردان بدون همنورد و همزبانشان راهي چنين برنامه هايي شوند را شايد بتوان به چند دسته طبقه بندي نمود:
- هزينه بالاي صعود به قلل هيماليا و نبود پشتوانه مالي خوب براي راه انداري تيمهاي كوه نوردي موجب مي شود تا اغلب كوه نوردان به تنهايي يا در قالب تيمهاي بسيار اندك راهي برنامه شوند.
- عدم اطمينان از شرايط جسماني و تجربي افرادي كه اعلام آمادگي مي نمايند تا شما را در برنامه اي بلند (از نظر زماني و ارتفاع كوه) همراهي كنند. اين امر در اكثر موارد موجب مي شود تا كوه نوردان قيد همنورد را زده، به تنهايي اقدام به اجراي برنامه نمايند.
-اغلب افراد با تجربه اي كه به شكل انفرادي كار مي كنند از قياس خود با سايرين عاجز بوده و ترجيح مي دهند براي پوشيده ماندن ضعفهاي احتمالي و از دست نرفتن اعتبارشان در برنامه هاي گروهي شركت نكنند.
اما همانگونه كه پيشتر عنوان گرديد مرحوم اعتمادي فر پيش از اين يكبار ديگر در سال 2006 تلاش ناموفقي را بر روي كوه دائولاگيري صورت داده بود. در آن صعود ايشان تا حدود ارتفاع 8000 متري كوه بالا رفته بودند، اما خرابي هوا او و همنوردش را مجبور به بازگشت مي نمايد.
اينبار در بهار 2009 وي با تجربه اي مضاعف راهي دائولاگيري شد، تجربه اي كه معتقدم بيش از آنكه موثر واقع شود، عاملي براي ناكاميش بوده است!
مهدي قبل از عزيمت به نپال اجازه صعود دو قله 8000 متري دائولاگيري و آناپورنا را دريافت نموده بود. وي آنچنان نسبت به صعود دائولاگيري خود اطمينان داشت كه عمده تفكرش را بر روي صعود به آناپورنا نهاده بود و بارها دائولاگيري را صعود شده عنوان مي نمود (نقل به مضمون). همين امر موجب گرديد تا براي زودتر رسيدن به آناپورنا دوره آماده سازي و هم هوائيش بر روي دائولاگيري را به شكلي ناقص صورت دهد. ايشان براي صعود نهايي به هشتمين كوه دنيا با ارتفاع 8176 متر تنها تا ارتفاع 6400 متري كمپ دوم هم هوايي كرده بود و در حاليكه دائولاگيري داراي سه كمپ مي باشد از هم هوايي تا كمپ سوم اجتناب مي ورزد. به احتمال زياد خستگي روز صعود و عدم تطابق با كمبود فشار هوا بدليل همين هم هوايي ناقص بوده است.
در واقع يكي از بزرگترين درسهاي و تجربيات بزرگان كوه نوردي آن است كه اگر قصد تلاش بر روي بيش از يك كوه يا يك مسير را داريد، مسير دوم را تا زمان موفقيت در برنامه نخست از ذهن خود خارج سازيد، زيرا مي تواند عامل مهمي در شكست برنامه اول شود.
در نهايت اينكه افرادي كه يكبار با صرف هزينه هاي بالا در كوهي شكست مي خورند بار دوم براي دوري از اين تجربه تلخ تمامي عزم خود را براي موفقيت جزم مي كنند و بي توجه به شرايط جسماني و آب و هوايي به هر قيمتي قصد دارند تا از تكرار آن شكست اجتناب نمايند، تجربه تلخي كه در حادثه دائولاگيري سال 2009 و مرگ همنورد ناميمان مهدي اعتمادي فر نيز صادق بود و جامعه كوه نورديمان را از وجود نازنينش محروم نمود.
برغم آنكه معتقدم به عوامل بالا مي توان شرايط خانوادگي كوه نوردان و مشكلاتي كه با هر بار حضور در هيماليا گريبان خود كوه نورد و خانواده او را مي گيرد، همچنين بالا بودن توقع همنوردان و دوستان كه اوج آن اطلاق القاب به افراد است و مي تواند عاملي باشد براي خجل بودن از شكست! نيز اضافه نمود با اين حال تركيبي از عوامل ياد شده را در حادثه تلخ دائولاگيري موثر مي دانم.
اميد آنكه تجربيات اين حادثه موجب هوشياري و اجتناب از حوادثي از اين دست گردد.
 
در همين ارتباط:

عكس از:

هیچ نظری موجود نیست: