کوهنورد ایرانی در نپال جان باخت
پرواز ابدی قهرمان از قله 8000 متری ماناسلو
گروه شوک روزنامه ایران: پرچم بزرگ ایران را بالاتر از پرچم همه کشورها نصب میکند و میگوید: «حالا همه دنیا میبینند که ما بالاتر از آنهاییم.»
جعفر ناصری، کوهنورد جوان ایرانی به همراه دو کوهنورد هموطنش به قله صعب و سخت «ماناسلو» نپال صعود میکنند. پرچم ایران را بر فراز قله به اهتزاز درمیآورند ولی در برگشت زندگی برایش تمام میشود تا افتخار شیرین کوهنوردان ایرانی با حادثهای تلخ و باورنکردنی به پایان رسد. تیم سه نفری کوهنوردی ایران با حضور ملیپوشاني به نام جعفر ناصری، امید آمحمدی و سیدحسین صالحی راه قله ماناسلو را روز 10 فروردین ماه 91 در پیش میگیرند و 21 اردیبهشت ماه این کوه بزرگ را به سیطره خود درمیآورند. پرچم ايران بر فراز قله نصب میشود و کوهنوردان جوان راه بازگشت را انتخاب میکنند. ولی با انحراف از مسیر اصلی در تاریکی شب و در برخورد با شیب تند یکی از کوهنوردان طی حادثهای جان میسپارد. امید آمحمدی، کوهنوردی است که 9 سال در تیم ملی عضویت دارد و موفق شده قلههای بسیاری را فتح کند. وي درخصوص این حادثه میگوید: «خیلی سریع اتفاق افتاد، بعد از فتح قله ماناسلو، هنگام بازگشت به خاطر اعتماد بیش از اندازه به دستگاه GPS به اشتباه به سمت شمال غرب منحرف شدیم و به یک شیب خیلی تند رسیدیم، هوا تاریک بود و متوجه این انحراف هم نشدیم، شیب رفته رفته تندتر شد، دمای هوا 45 درجه زیرصفر و سرعت باد 40 تا 50 کیلومتر در ساعت بود، ناگهان پای جعفر ناصری لیز خورد و به پائین پرت شد، هوا به قدری تاریک بود که ما حتی یک متری خود را نمیدیدیم، در آن صحنه هم فقط نور چراغ جعفر ناصری را هنگام سقوط تا حدود 20 متری دیدیم. هر قدر جعفر را صدا زدیم جوابی نشنيدیم، تصمیم گرفتیم شب را همانجا بمانیم تا صبح اگر توانستیم کمک کنیم.»هوای سرد، باد تند و شرایط جوی نامساعد کار را سخت کرده بود، خستگی و روحیه بد ناشی از سقوط جعفر هم مزید بر علت شد تا اميد آمحمدی و سیدحسین صالحی شب بسیار سختی را بگذرانند؛ شبی که از نظر برخي شاید مرگ راحتتر از تحمل آن بود. اشعه آفتاب که زد، امید و حسین جستوجو را آغاز کردند، آنها تازه متوجه شده بودند که از مسیر منحرف شدهاند، تلاشهای آنها بیثمر ماند و تصمیم گرفتند برای کمک گرفتن از دیگر صعودکنندگان به مسیر اصلی بازگردند. امید آمحمدی میگوید: «شب سختی را گذراندیم. سیدحسین صالحی هنگام صعود، قبل از قله دچار رعد و برق شد و کاملاً بیانرژی شده بود. ما در ارتفاع 8 هزار متری بودیم. سرما و باد کارمان را سخت کرده بود. هوا که روشن شد هر قدر داد زدیم، جوابی نشنیدیم. دره پیش روی ما خیلی عمیق و حدود یک هزار متر بود. ما تازه متوجه شدیم حدود دویست متر از مسیر منحرف شدهایم. به همین دلیل مسیر را دوباره صعود کردیم تا از دیگران کمک بگیریم. با شرکت طرف قرارداد تماس گرفتیم تا هلیکوپتر بفرستند ولی آنها پاسخ دادند هیچ هلیکوپتری برای پرواز تا 8 هزار متر را ندارند. وقتی به ارتفاع 7500 متر رسیدیم، دیدیم یک عده ایتالیایی و یک کانادایی در حال صعود هستند. تعدادشان
8 تن بود، از آنها خواستیم در جستوجو کمک کنند و در اوج ناباوری دیدیم 6 تن از آنها قید صعود به قله را زدند و به جستوجو پرداختند.» باورمان نمیشد، آنها قید کسب یک افتخار بزرگ را زده بودند و در پی یافتن جعفر ناصری بودند. «دانا» کانادایی و «مائورو» ایتالیایی به همراه دوستانشان تجسس را آغاز میکنند ولی تلاش آنها هم به نتیجه نمیرسد. امید و حسین در ارتفاع 7300 متری منتظر ایتالیاییها ميمانند و امیدوارند نتیجهای بگیرند ولی این انتظار بیهوده است. کوهنوردان ایتالیایی میگویند امکان ندارد جعفر زنده بماند و امکان ندارد او را پیدا کنند. امید و حسین ناامید از یافتن تصميم میگیرند به پائین برگردند. درخواست هلیکوپتر میکنند، هلیکوپتر به اعتبار فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی میآید و آنها را به پائین منتقل میکند بیآنکه جمع سه قهرمان ایرانی کامل باشد. جعفر آن بالا میماند و به قول امید آمحمدی جادوانه میشود. شور و هیجان او هنگام نصب پرچم مقدس ایران بر بالای قله ماناسلو و ایستگاههای کوهنوردی غیرقابل وصف بود. امید میگوید: جعفر وقتی پرچم بزرگ کشورمان را بالاتر از پرچم همه کشورها نصب میکرد، ميگفت:«حالا همه دنیا میبینند که ما بالاتر از آنها هستیم.» او اخلاق منحصر به فردی نیز داشت، امید در توصیف اخلاق او میگوید: بسیار سخاوتمند و خوش قلب بود، در ارتفاع 7100 متری وقتی راهنمای ما دچار مشکل شد جعفر دو ساعت تمام او را ماساژ داد، جوراب کوهنوردی گرانقیمت خودش را درمیآورد و خودش پای این راهنما میپوشاند، ما تعجب کرده بودیم چراکه اصلاً وظیفه نداشتیم چنین کاری انجام دهیم ولی جعفر میگفت ما در قبال او مسئولیت داریم. آدم بینظیری بود جعفر،صعود به قله ماناسلو نپال کار بسیار بزرگی بود که تیم ایرانی انجام داد. قبل از صعود راهنماهای محلی مدعی بودند شرایط برای صعود مهیا نیست ولی وقتی تیم ایرانی با رشادت جعفر ناصری، سیدحسین صالحی و امید آمحمدی به قله صعود کردند، دیگران هم تصمیم به صعود گرفتند. قهرمانان کوهنوردی ایران بدون کمترین چشمداشت و با حداقل امکانات برای ایران افتخار میآفرینند و هر از چندگاهی یک تن از آنها میان قلهها جاودانه میشود اما متأسفانه هنوز آنها دور از توجه ویژه مسئولان ورزشی هستند. در حالی که فدراسیون برای این ورزشکاران تلاش میکند امکانات ویژهای را مهیا کند ولی این تلاشها به خاطر عدم هماهنگی سایر نهادهای ورزشی به نتیجه نمیرسد تا جایی که کوهنوردان ایرانی مجبور میشوند حتی اجاره بهای هلیکوپتری که آنها را به پائین برمیگرداند شخصاً پرداخت کنند.
جعفر ناصری متولد سال 56 در تهران بود. از سال 86 به کوهنوردی حرفهای پرداخت و در سال 91 به دیار باقی شتافت. صادق ناصری، برادر جعفر میگویـــد:« او به کوهنوردی علاقه ویژهای داشت، یک افتخار بزرگ را کسب کرد و قهرمانانه رفت. » او علیرغم این که گلایههایی از عدم همکاری فدراسیون برای سفر خانواده جعفر ناصری به نپال و جستوجو برای یافتن جسد جعفر دارد ولی میگوید: «برادرم بر اثر یک اتفاق ورزشی، تأکید میکنم فقط یک اتفاق ورزشی دار فانی را وداع گفت و این مایه افتخار است که او رشید و قهرمان بود و برای همیشه در تاریخ ورزش این سرزمین باقی خواهد ماند.» صادق ناصری در مورد این که چگونه از این اتفاق آگاه شد، میگوید:
« از طریق سایتها و فدراسیون کوهنوردی متوجه شدیم. البته خبر اصلی را از دوستانش که در این صعود با او بودند شنیدیم. اتفاق تلخی بود و برادر من قهرمانانه پر کشید و رفت.»
جعفر ناصری، کوهنورد جوان ایرانی به همراه دو کوهنورد هموطنش به قله صعب و سخت «ماناسلو» نپال صعود میکنند. پرچم ایران را بر فراز قله به اهتزاز درمیآورند ولی در برگشت زندگی برایش تمام میشود تا افتخار شیرین کوهنوردان ایرانی با حادثهای تلخ و باورنکردنی به پایان رسد. تیم سه نفری کوهنوردی ایران با حضور ملیپوشاني به نام جعفر ناصری، امید آمحمدی و سیدحسین صالحی راه قله ماناسلو را روز 10 فروردین ماه 91 در پیش میگیرند و 21 اردیبهشت ماه این کوه بزرگ را به سیطره خود درمیآورند. پرچم ايران بر فراز قله نصب میشود و کوهنوردان جوان راه بازگشت را انتخاب میکنند. ولی با انحراف از مسیر اصلی در تاریکی شب و در برخورد با شیب تند یکی از کوهنوردان طی حادثهای جان میسپارد. امید آمحمدی، کوهنوردی است که 9 سال در تیم ملی عضویت دارد و موفق شده قلههای بسیاری را فتح کند. وي درخصوص این حادثه میگوید: «خیلی سریع اتفاق افتاد، بعد از فتح قله ماناسلو، هنگام بازگشت به خاطر اعتماد بیش از اندازه به دستگاه GPS به اشتباه به سمت شمال غرب منحرف شدیم و به یک شیب خیلی تند رسیدیم، هوا تاریک بود و متوجه این انحراف هم نشدیم، شیب رفته رفته تندتر شد، دمای هوا 45 درجه زیرصفر و سرعت باد 40 تا 50 کیلومتر در ساعت بود، ناگهان پای جعفر ناصری لیز خورد و به پائین پرت شد، هوا به قدری تاریک بود که ما حتی یک متری خود را نمیدیدیم، در آن صحنه هم فقط نور چراغ جعفر ناصری را هنگام سقوط تا حدود 20 متری دیدیم. هر قدر جعفر را صدا زدیم جوابی نشنيدیم، تصمیم گرفتیم شب را همانجا بمانیم تا صبح اگر توانستیم کمک کنیم.»هوای سرد، باد تند و شرایط جوی نامساعد کار را سخت کرده بود، خستگی و روحیه بد ناشی از سقوط جعفر هم مزید بر علت شد تا اميد آمحمدی و سیدحسین صالحی شب بسیار سختی را بگذرانند؛ شبی که از نظر برخي شاید مرگ راحتتر از تحمل آن بود. اشعه آفتاب که زد، امید و حسین جستوجو را آغاز کردند، آنها تازه متوجه شده بودند که از مسیر منحرف شدهاند، تلاشهای آنها بیثمر ماند و تصمیم گرفتند برای کمک گرفتن از دیگر صعودکنندگان به مسیر اصلی بازگردند. امید آمحمدی میگوید: «شب سختی را گذراندیم. سیدحسین صالحی هنگام صعود، قبل از قله دچار رعد و برق شد و کاملاً بیانرژی شده بود. ما در ارتفاع 8 هزار متری بودیم. سرما و باد کارمان را سخت کرده بود. هوا که روشن شد هر قدر داد زدیم، جوابی نشنیدیم. دره پیش روی ما خیلی عمیق و حدود یک هزار متر بود. ما تازه متوجه شدیم حدود دویست متر از مسیر منحرف شدهایم. به همین دلیل مسیر را دوباره صعود کردیم تا از دیگران کمک بگیریم. با شرکت طرف قرارداد تماس گرفتیم تا هلیکوپتر بفرستند ولی آنها پاسخ دادند هیچ هلیکوپتری برای پرواز تا 8 هزار متر را ندارند. وقتی به ارتفاع 7500 متر رسیدیم، دیدیم یک عده ایتالیایی و یک کانادایی در حال صعود هستند. تعدادشان
8 تن بود، از آنها خواستیم در جستوجو کمک کنند و در اوج ناباوری دیدیم 6 تن از آنها قید صعود به قله را زدند و به جستوجو پرداختند.» باورمان نمیشد، آنها قید کسب یک افتخار بزرگ را زده بودند و در پی یافتن جعفر ناصری بودند. «دانا» کانادایی و «مائورو» ایتالیایی به همراه دوستانشان تجسس را آغاز میکنند ولی تلاش آنها هم به نتیجه نمیرسد. امید و حسین در ارتفاع 7300 متری منتظر ایتالیاییها ميمانند و امیدوارند نتیجهای بگیرند ولی این انتظار بیهوده است. کوهنوردان ایتالیایی میگویند امکان ندارد جعفر زنده بماند و امکان ندارد او را پیدا کنند. امید و حسین ناامید از یافتن تصميم میگیرند به پائین برگردند. درخواست هلیکوپتر میکنند، هلیکوپتر به اعتبار فدراسیون کوهنوردی جمهوری اسلامی میآید و آنها را به پائین منتقل میکند بیآنکه جمع سه قهرمان ایرانی کامل باشد. جعفر آن بالا میماند و به قول امید آمحمدی جادوانه میشود. شور و هیجان او هنگام نصب پرچم مقدس ایران بر بالای قله ماناسلو و ایستگاههای کوهنوردی غیرقابل وصف بود. امید میگوید: جعفر وقتی پرچم بزرگ کشورمان را بالاتر از پرچم همه کشورها نصب میکرد، ميگفت:«حالا همه دنیا میبینند که ما بالاتر از آنها هستیم.» او اخلاق منحصر به فردی نیز داشت، امید در توصیف اخلاق او میگوید: بسیار سخاوتمند و خوش قلب بود، در ارتفاع 7100 متری وقتی راهنمای ما دچار مشکل شد جعفر دو ساعت تمام او را ماساژ داد، جوراب کوهنوردی گرانقیمت خودش را درمیآورد و خودش پای این راهنما میپوشاند، ما تعجب کرده بودیم چراکه اصلاً وظیفه نداشتیم چنین کاری انجام دهیم ولی جعفر میگفت ما در قبال او مسئولیت داریم. آدم بینظیری بود جعفر،صعود به قله ماناسلو نپال کار بسیار بزرگی بود که تیم ایرانی انجام داد. قبل از صعود راهنماهای محلی مدعی بودند شرایط برای صعود مهیا نیست ولی وقتی تیم ایرانی با رشادت جعفر ناصری، سیدحسین صالحی و امید آمحمدی به قله صعود کردند، دیگران هم تصمیم به صعود گرفتند. قهرمانان کوهنوردی ایران بدون کمترین چشمداشت و با حداقل امکانات برای ایران افتخار میآفرینند و هر از چندگاهی یک تن از آنها میان قلهها جاودانه میشود اما متأسفانه هنوز آنها دور از توجه ویژه مسئولان ورزشی هستند. در حالی که فدراسیون برای این ورزشکاران تلاش میکند امکانات ویژهای را مهیا کند ولی این تلاشها به خاطر عدم هماهنگی سایر نهادهای ورزشی به نتیجه نمیرسد تا جایی که کوهنوردان ایرانی مجبور میشوند حتی اجاره بهای هلیکوپتری که آنها را به پائین برمیگرداند شخصاً پرداخت کنند.
جعفر ناصری متولد سال 56 در تهران بود. از سال 86 به کوهنوردی حرفهای پرداخت و در سال 91 به دیار باقی شتافت. صادق ناصری، برادر جعفر میگویـــد:« او به کوهنوردی علاقه ویژهای داشت، یک افتخار بزرگ را کسب کرد و قهرمانانه رفت. » او علیرغم این که گلایههایی از عدم همکاری فدراسیون برای سفر خانواده جعفر ناصری به نپال و جستوجو برای یافتن جسد جعفر دارد ولی میگوید: «برادرم بر اثر یک اتفاق ورزشی، تأکید میکنم فقط یک اتفاق ورزشی دار فانی را وداع گفت و این مایه افتخار است که او رشید و قهرمان بود و برای همیشه در تاریخ ورزش این سرزمین باقی خواهد ماند.» صادق ناصری در مورد این که چگونه از این اتفاق آگاه شد، میگوید:
« از طریق سایتها و فدراسیون کوهنوردی متوجه شدیم. البته خبر اصلی را از دوستانش که در این صعود با او بودند شنیدیم. اتفاق تلخی بود و برادر من قهرمانانه پر کشید و رفت.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر