۱۱ شهریور ۱۳۸۶

اینوکی اوکوچا دی اولزا



اینوکی اوکوچا دی اولزا در 29 می 1967 در پامپلونای اسپانیا متولد شد. وی در 22 سالگی نخستین تجربه 8000 متری خود را با تلاش ناموفق به کانچن چونگا کسب نمود و تا کنون در حدود 30 تجربه هیمالیا را در کارنامه خود دارد که در میان آنها به 11 قله 8000 متری نیز صعود کرده. اینوکی برای تکمیل کارنامه خود در فتح 8000 متریها تنها کانچن چونگا، دائولاگیری و آناپورنا را در پیش دارد. وی در اکثر سفرهای هیمالیایی خود وظیفه هدایت تیم و عکاسی را نیز بر عهده داشته.
صعود به 8000 متریها
اینوکی در سالهای 93، 2001 و 2004 چوآیو را فتح نمود، ضمن آنکه صعود سال 2004 این کوه در مدت زمان 11 ساعت و 16 دقیقه از کمپ اصلی صورت گرفت.
در 10 جولای 96 وی توانست قله گاشربروم I را فتح کند و در 29 همین ماه بر فراز گاشربروم II ایستاد. ضمن آنکه این صعود از کمپ اصلی در مدت 30 ساعت صورت گرفت.
اینوکی در سال 98 بر روی لوتسه شکست تلخی را تجربه کرد، وی تنها حدود 20 متر تا قله فاصله داشت اما سرمای زیاد مانع از دستیابیش به قله شد. یک سال بعد یعنی در 21 آوریل 99 او توانست قله لوتسه را نیز به آمار صعودهای خود اضافه کند.
اینوکی در 24 می 2001 نیز قله اورست را صعود کرد. ضمن آنکه در صعودهایش به این کوه در سالهای 97 تا 8500 متر، 2000 تا 8650 متر بالا رفته بود.
اینوکی در 20جون 2003 نانگاپاربات را نیز صعود کرد. در این صعود گرلین کالینبرنر کوهنورد زن اطریشی وی را همراهی می نمود.
وی در 13 جولای 97 و 15 جولای 2003 توانست دوبار برودپیک را فتح کند. در نخستین صعود کارلوس پونر و در دومین تلاش سیمون مورو سرپرستی تیم را بر عهده داشتند.
اینوکی در 16می 2004 ماکالو پنجمین کوه دنیا را صعود کرد و در 28 جولای همین سال بر فراز کی 2 ایستاد.
وی در سال 2006 توانست ماناسلو را در تنها 27 ساعت صعود کند . گرچه اینوکی در سال 99 نیز بر روی این کوه تلاش ناموفقی را تجربه کرده بود.
اینوکی قله شیشاپانگما را هم در مدت زمان 27 ساعت از کمپ اصلی – 15 ساعت کوه نوردی – فتح نمود. این در حالی بود که وی در سال 95 نیز به قله فرعی شیشاپانگما صعود کرده بود.
وی در سال 1990 در حالی که وی تنها 22 سال داشت و نخستین تجربه هیمالیای خود را کسب می کرد توانست تا ارتفاع 8000 متری کانچن چونگا بالا رود،اینوکی در سال 97 نیز در این کوه شکست خورد و تنها توانست تا ارتفاع 8300 متری کوه بالا رود. کانچن چونگا یکی از آخرین اهداف اینوکی برای راهیابی به باشگاه 8000 متریها به شمار می رود.
در کنار کانچن چونگا، دائولاگیری دیگر کوهی است که اینوکی یکبار یعنی در تلاش سال 2002 خود به این کوه شکست خورده بود، درآن صعود وی تنها تا ارتفاع 7700 متری کوه بالا رفت ولی خطر سقوط بهمن مانع از فتح قله شد.
چقدر غم انگیز
اینوکی اکوچا دی اولزا سر انجام در 23 می 2008 بر روی کوه آناپورنا کشته شد. آنگ شرینگ شرپا رئیس اتحادیه کوه نوردی نپال این خبر غم انگیز را در حالی منتشر کرد که آنها به دنبال اعزام تیمی برای یافتن اینوکی به ارتفاعات آناپورنا بودند. وی مرگ کوه نورد اسپانیایی را قطعی دانست.اینوکی در حال بر روی آناپورنا کشته شد که این کوه و کانچن چونگا تنها قلل پیش روی وی برای رسیدن به باشگاه 8000 متری ها محسوب می شدند. وی چند هفته قبل توانسته بود با صعود به دائولاگیری خود را کاملا هم هوا نموده و برای صعود انفرادی آناپورنا به این کوه عزیمت نماید. اولی استیک کوه نورد معروف سوئیسی و کولیباسائو دو کوه نوردی بودند که در پی اینوکی بر روی مسیر وی مشغول فعالیت بودند. ایشان عنوان نمودند اینوکی پیش از آنکه گروه نجات بتواند کاری برایش صورت دهد در گذشت. با انتقال جسد اینوکی به کمپ اصلی بالگرد امداد وی را به کاتماند انتقال خواهد داد.

خاطره ای با اینوکی


کمپ اصلی اورست بودیم. بهار 77 بود. عباس از کوهنورد اسپانیایی تو کمپ صحبت می کرد که تا حالا روی چند قله 8000 متری تلاش داشته. اون شب شام آبگوشت داشتیم و عباس کوه نورد اسپانیایی رو برای شام دعوت کرده بود.
اسمش اینوکی بود. جوان بود و خوش تیپ. چندین بار در مسیر دیده بودیمش ولی بدون گفتگو از کنار هم گذشته بودیم. روی لوتسه تلاش می کرد. عضو تیم تجاری هنری تاد بود. می گفت وقتی ازم دعوت شد به کمپ ایرانیها بیام اولش ترسیدم، اما دوستانم بهم گفتند مشکلی نیست برو بچه های خوبین، مطمئن باش باهات کاری ندارن!. می گفت بارها تو مسیر دیدمتون، اما سعی می کردم باهاتون ارتباط برقرار نکنم!. اون شب خیلی باهاش حرف زدیم، از کوه و کوه نوردی، از صعوداش گفت، پیروزیها و شکستهاش. می گفت: روی تمام قله هایی که کار کرده بدون کپسول اکسیژن بوده، هدفش رو صعود هر 14 قله 8000 متری عنوان کرد. می گفت قبلا روی اورست، چوآیو، برودپیک و گاشربرومها تلاش داشته و ضمن اینکه گاشربروم II را بدون مجوز و به شکل سرعتی صعود کرده بود. خودش می گفت از ترس اینکه افسر رابط بفهمه، با آخرین توانم از کوه راه رفتم. اینوکی تونسته بود کوه را یک روزه صعود کنه.
از صعودش به اورست گفت و اینکه بدون اکسیژن بوده. می گفت باد شدید جلوی تنفسم رو سد کرده بود. می گفت به رغم اصرار همنوردانم در استفاده از ماسک اکسیژن نپذیرفتم. ترجیح داده بود برگرده ولی از اکسیژن مصنوعی استفاده نکنه.
اون شب اینوکی کمپ ما رو با خاطره ای خوش ترک کرد و ما پیگیر تلاشش روی لوتسه بودیم.
اواخر اردیبهشت بود، همه تیمها آماده صعود به لوتسه و اورست بودند. اون شبها توی تاریکی می شد نور چراغ قوه کوه نوردانی رو دید که نیمه های شب برای صعود قله بالا می رفتند و ما اون نورها رو دنبال می کردیم.
ساعت 10 شب بود. دو تا سوئیسی، یک ترکیه ای و یک اسپانیایی نخستین کسانی بودند که از کمپ سوم لوتسه بالا می رفتند تا صبح روز بعد بتونن قله این کوه رافتح کنند. تا نزدیکای صبح توی کمپ دو می شد سرو صدای بیسیمهایی رو شنید که با نفرات تیمهای حمله به اورست و لوتسه حرف می زدند. اون روز صبح هم می شد برخی رو خوشحال از فتح قله بوسیله نفراتشون دید، برخی هم ناراحت از شکست تیمشون بودند.
غروب 19 می بود. تعدادی از کوهنوردان از کمپهای بالا بر می گشتند. در میانشون اینوکی هم پائین می آمد. عباس براش کمی چای و شربرت برد. می گفت فقط 20-30 متر به قله داشتم که بر گشتم. می گفت چشمام یخ زده بود و از ترس کور شدن بر گشتم پائین. می گفت شب سرد و وحشتناکی رو توی دهلیز لوتسه پشت سر گذاشتم.
اینوکی اون روز از شکستش ناراحت و از سلامتیش خوشحال بود و پائین رفت تابرای صعودی مجدد برنامه ریزی کنه. حالا با گذشت حدود 8 سال از اون روزها وی نه تنها اورست و لوتسه، بلکه 11 قله 8000 متری رو بدون اکسیژن صعود کرده. او تا ورود به باشگاه 8000 متریها راه زیادی نداره. موفق باشی اینوکی اوکوچا دی اولزا
منبع
وب سایت اینوکی اکوچا

هیچ نظری موجود نیست: