۱۱ شهریور ۱۳۸۶

لاکپا شرپا


لاکپا شرپا Lakpa Sherpa
سولوخمبو دره ای است طولانی و مرتفع در شمال شرقی کشور کوچک و زیبای نپال، با ساکنانی بودایی مذهب که در میانشان نژادی پرتوان بنام " شرپا" شهرتی جهانی دارند. کلمه شرپا به معنای "مردمان شرق" می باشد. مردمانی سخت کوش که بیش از 4 قرن است از فلات تبت به جنوب مهاجرت کرده اند. در ابتدا دامداری و کشاورزی بهترین راه برای امرار معاش آنها بود، تا زمانیکه پای خارجیها و کاشفان به این نقطه از دنیا باز شد. باربری در کوهپایه ها شغلی نه چندان پر درآمد اما راهی بود برای فرار از تهیدستی، تا زمانیکه غربیان قصد پای نهادن برفراز کوهها یعنی پرستشگاههای شرپاها را کردند. برغم آنکه این عمل میتوانست خشم خدایان را به همراه داشته باشد، اما راهی بود برای پای نهادن به جهان بیرون، و اکنون آنها تنها صاحبان قلل مرتفع هیمالیا به شمار میروند. جانشینان " تنسینگ نورگی" که بدون شک کوهنوردی در هیمالیا بدون آنها بی معناست.
در ماه می 2003 زمانیکه لاکپا جلو شرپا قله اورست را در زمان حیرت انگیز ده ساعت و پنجاه و شش دقیقه و چهل و شش ثانیه از کمپ اصلی جبهه جنوبی صعود کرد دنیای کوه نوردی سر تحسین در برابر این مرد شرقی فرود آورد و این درست همزمان با دهمین صعود این کوهنوردتوانمند به بام دنیا اورست به شما میرفت، و این سرگذشت لاکپا جلو می باشد.
لاکپاجلو شرپا هم اکنون دارای رکورد 12 بار صعود به بام دنیا اورست است و برخلاف سایر شرپاها که اغلب تاریخ تولدشان را نمیدانند خود را متولد 23 ژوئن 1967 معرفی می کند. او با یکصد و هشتاد سانتیمتر سانتیمتر قد و حدود 80 کیلوگرم وزن، ساکن دهکده " کاری کولا" در دامنه سرسبز سولوخمبو است.
خودش می گوید: برغم آنکه همه زندگیم در کاری کولاست اما بخاطر وجود مائوئیستها در منطقه و نداشتن امنیت، خانواده ام هم اکنون در کاتماندو و نزد اقوامم به سر می برند.
پدرلاکپا، " ترکی شرپا" مردی بود کشاورز که در کنار همسرش " یانجی" زندگی آرام خود را در مزرعه ای کوچک میگذراند، تا زمانیکه بزرگترین فرزندش " لاکپا دنجا" در سال نود و یک و در سن 36 سالگی به همراه تیمی از کوهنوردان کره در دامنه " آناپورنا" اسیر بهمنی سهمگین گردید و کشته شد. وی پیش از آناپورنا سابقه صعود از جبهه شمالی اورست را داشت. ترکی این کشاورز صبور هیچگاه نتوانست در مقابل مرگ فرزند ارشدش صبر پیشه کند و یکسال بعد در سن پنجاه و پنج سالگی در گذشت

پیش از مرگ پدر و برادر بزرگتریعنی از حدود سن 14 سالگی، لاکپا مجبور بود برای کمک به هزینه خانواده در مزرعه پدری کار کند. ولی بالا رفتن هزینه ها او را ناگذیر به باربری برای کوه پیمایان و در نهایت حمل بار در ارتفاع نموداو خیلی زود به عنوان کمک آشپز نزد گروههای کوهنوردی که قصد صعود اورست را داشتند پذیرفته شد، و بعد شروع به کوهنوردی در کنار برادر بزرگترش " جانگبوشرپا" لامای جوانی که تنها دو سال از لاکپا بزرگتر بود کرد، و این دورانی بود که تجربیات ارزنده ای برای لاکپا به همراه داشت. لاکپا نیز مانند تمامی جوانان جویای نام " سولوخمبو" از سالها قبل افسانه تنسینگ نورگی را شنیده بود و در آرزوی لمس بام دنیا به سر می برد.
سال 1991 همزمان با تولد کوهنوردی مردی بود که بعدها جهان از سرعتش شگفت زده شد، و این درست زمانی بود که برادر بزرگتر،" لاکپا دنجا" در" آناپورنا" کشته شد. لاکپا 23 ساله بود که به همراه تیمی از کوهنوردان کشور فرانسه عازم " بارونتسه" شد. کوهی زیبا در دامنه سرسبز " ماکالوبارون"
بیش از 2 هفته تلاش برای هم هوایی و در نهایت روز صعود. آنها به خوبی به سوی قله پیش می رفتند، تنها ساعتی تا قله مانده بود که یکی از نفرات تیم بدلیل ضعف شدید بدن قصد بازگشت کرد و لاکپای جوان تنها داوطلب پائین آوردن وی از ارتفاع 6900 متر بوداگر چه لاکپا صعود بارونتسه را آرزویی بزرگ می دانست اما با این از خودگذشتگی توانست توجه شرکتهای خدمات رسانی به کوهنوردان را به خودجلب نماید پس از این صعود در بازگشت به خانه لاکپا به اصرار خانواده تن به ازدواج با " فولامون" جوان که تنها 3 سال از او کوچکتر بود داد
با تولد اولین فرزند آنها " آنگ داوا" ، لاکپا برای تنها نماندن همسرش بیشتر در مزرعه کار میکرد و یا در مسافرخانه های لوکلا به آشپزی و شستشوی ظروف میپرداخت. صعود به "مراپیک" و" آیلند پیک" برای وی نمیتوانست دربرگیرنده تمام هزینه های سنگین زندگی باشد. پس به اجبار بدنبال آرزوی دیرینه اش یعنی صعود به اورست در سال 1993 به همراه تیم انگلیسی "هیمالین کینگ دام" عازم جبهه جنوبی اورست شد. او تنها 25 سال سن داشت که توانست به قله برسد.لاکپا با نشان دادن " مینگما دورجی" دوست سالهای دورش که او را دورچه خطاب می کند می گوید:" تیم انگلیسی متشکل از 17 نفر به سرپرستی " استیو ول" بر روی کوه کار می کردند. در روز صعود من و دورچه تنها نقش تیم پشتیبانی را داشتیم، زمانیکه آنها در نزدیکی بالکونی با مشکل کمبود اکسیژن روبرو شدند ضمن تماس با کمپ 4 تقاضای کپسول را نمودند. من و دورچه می باید هر کداممان 3 کپسول پر اکسیژن را به بالا حمل میکردیم. اما بدلیل زیاد بودن کپسولهای پر اکسیژن در کمپ 4 تصمیم گرفتم 6 کپسول با خود به بالا ببرم. زمانیکه " استیو" سرپرست تیم توان و علاقه من را دید، اجازه داد تا قله را صعود کنم. بدین شکل لاکپا روز بعد به همراه سایر اعضای گروه قله را صعود کرد و این نخستین صعود لاکپا جلو به اورست بود
یکسال بعد لاکپا مجددا به همراه همین تیم یعنی " هیمالین کینگ دام" عازم جبهه شمالی اورست گردید. تلاش تیم بدلیل شرایط بد هوا به انتهای فصل کشید، همه تیمها منطقه را ترک کردند ولی "سایمون " سرپرست تیم 13 نفره انگلیسیها دست از تلاش نکشید. آنها درهوایی خوب عازم قله شدند، برفکوبی مسیر بسیار سنگین بود و مسیر دشوار. تیم تا 8300 متر بالا رفت ولی نداشتن طناب و پیچ یخ برای ثابت گذاری و خطرناک بودن مسیر باعث بازگشت آنها شد، لاکپا نیز مانند سایرین چاره ای جز پذیرش دستور سرپرست تیم نداشت
در سال 1995 لاکپا شرپای تیمی انگلیسی بود که توسط شرکت " او تی تی" به اورست آمده بود. سرپرستی تیم را " جو تینگر" بر عهده داشت. او از حضور " بابو چیری " شرپای توانمند نپالی در این تیم و صعود آن دو به قله به نیکی یاد می کند. این دومین صعود لاکپا به اورست شمار میرفت. لاکپا در پائیز سال 95 همچنین موفق به صعود قله شمالی چوآیو به ارتفاع 8156 متر در معیت یک تیم انگلیسی شد.
درسال 96 او باز هم اورست و چوآیو را به همراه کوهنوردان بریتانیایی فتح کرد. لاکپا از صعود سال 1996 خود به اورست به تلخی یاد می کند. مشاهده دو کوهنورد از سه کوهنورد هندی کشته شده در فاجعه تلخ اورست او را بسیار غمگین کرد. وی اینبار هم شرپای تیم هیمالین کینگ دام بود، و اینبار هم دوست قدیمی لاکپا، دورچه او را همراهی می کرد.
لاکپا می گوید: روز صعود دورچه هیچ علاقه ای به بالا رفتن نداشت و من به اجبار او را راضی کردم تا در صعود قله همراهیم کند


در این روز دو نفر از اعضای تیم از جمله " آلن هنکس" به همراه سه شرپا به قله رسیدند.
لاکپا از آلن هینکس را کوهنوردی پرتوان میخواند و میگوید:" امسال پیش از آمدن به اورست برای همراهی تیم ملی کوهنوردی ایران، آلن از من خواست تا در صعودش به آخرین 8000 متری خود "کانچن چونگا" همراهیش کنم، اما من از او عذرخواهی کردم زیرا پسرعمویم " سنم شرپا" رئیس شرکت " تامسرکو" از من خواسته بود تا به همراه تیم ایران به اورست بروم.
اما سال 96 یک ویژگی دیگر نیز در زندگی لاکپا داشت و آن تولد دومین فرزندش " نیما نورو" بود. او از فرزندانش به نیکی یاد می کند و میگوید: آنگ داوا پسر اولم هم اکنون 14 سال سن دارد و ضمن درس خواندن در مزرعه نیز کار میکند. نیمانورو نیز 9 سال سن دارد و در کاریکولا درس می خواند، و تنها دخترم " مینگما تاشی" اکنون 8 سال سن دارد.
لاکپا مینگما تاشی را بسیار دوست دارد، دختر زیبایی که در سال 97 و همزمان با چهارمین صعود لاکپا به اورست متولد شد. در این سال لاکپا باز هم عضو تیم " او تی تی" به سرپرستی جو تینگر بود. 14 شرپای توانمند از جمله بابوچیری دوست پرتوان لاکپا برای صعود 12 کوهنورد انگلیسی در کمپ اصلی جبهه جنوبی اورست گرد آمده بودند. صعودی که در نهایت 9 کوهنورد به همراه 5 شرپا به قله رسیدند، از جمله لاکپا جلو شرپا.

در پائیزاین سال لاکپا آمادابلام را نیز صعود نمود ولی در چوآیو تنها تا کمپ سوم در ارتفاع هفت هزار و پانصد متر پیش رفت، او در این صعود شرپای تیمی از اسپانیا بود.
سال 1998 برای لاکپا سال ویژه ای بود وی در این سال توانست به همراه برادرش جانگبو که دو سال از خودش بزرگتر بود به قله صعود کند. آنها نخستین برادرانی بودند که در یک روز موفق به فتح اورست می شدند. لاکپا و جانگبو شرپاهای یک تیم دو نفره از آفریقای جنوبی بودند که از مسیر شمالی قصد صعود داشت. کوهنوردان آفریقای جنوبی پس از هم هوایی در روزی مناسب به همراه سه شرپا از جمله لاکپا و جانگبو راهی قله شدند. قبل از رسیدن به پله اول یکی از کوهنوردان بازگشت ولی سایرین به راهشان ادامه دادند. زمانیکه تیم آنها به پله اول رسید نفرات با صحنه ترسناکی روبرو شدند، یک کوهنورد زن آمریکایی لحظاتی قبل به پائین سقوط کرده بود و اکنون نیمه جان در کنار آنها در حال جان دادن بود. ابتدا لاکپا ماسک اکسیژن خود را بر روی دهان وی قرار داد و بعد باکمک هم تیمی های وی شروع به احیا کردند. متاسفانه زن آمریکایی دقایقی بعد جان سپرد. کوهنورد آفریقای جنوبی پس از روبرو شدن با این حادثه از لاکپا خواست تا در صورت تمایل او و برادرش راهی قله شوند، خودش نیز به همراه شرپای سوم تیم به پائین بازگشت. لاکپا می گوید:" برغم تاثر از حادثه پیش آمده تصمیم گرفتیم بالا رویم". بدینسان ساعتی بعد آن دو بر روی بام دنیا یکدیگر را در آغوش گرفتند.
جانگبو هم اکنون شرپای تیم "مونتین مدنس" می باشد و تاکنون 10 بار بر بام دنیا ایستاده. وی در یکی از معابد " کاری کولا" بعنوان لاما خدمت می کند.
در سال 1999 لاکپا به همراه 25 شرپا عضو تیم 14 نفره " او تی تی" بود و توانست ششمین صعودش به قله را جشن بگیرد.
در سال 2000 لاکپا به همراه کوهنوردان شرکت " مونتین مدنس" مجددا به اورست بازگشت. شرکتی که در حادثه سال 1996 با سرپرستی " اسکات فیشر" تلفات زیادی داده بود اما همچنان سرگرم تجارت پرسود صعود به اورست بود. اینبار سرپرستی تیم را " کریستین بوسکوف" بر عهده داشت. لاکپا از همراهی کوهنورد معروف پاکستانی " نظیر سبیر" در این تیم به نیکی یاد میکند، آنها به اتفاق به قله رسیدند. این نخستین صعود یک پاکستانی به اورست به شمار می رفت.
در پائیز 2000لاکپا به همراه کوهنوردان آمریکایی در تلاش برای فتح چوآیو باز هم ناکام ماند آنها تنها توانستند تا کمپ سوم بالا روند و بدلیل شرایط بد هوا از صعود قله باز ماندند.لاکپا می گوید: " در مجموع از سال 95 تا2000 چهار بار بر روی چوآیو تلاش کردم که حاصل آن یک صعود قله اصلی یک بار صعود تا قله شمالی به ارتفاع 8156 متر و دو بار نیز تا کمپ سوم صعود نموده ام".

در سال 2001 لاکپا به همراه تیمی از کوهنوردان آمریکا و کانادا متعلق به شرکت " استپ آن لاین" وبه سرپرستی " بن وبستر" عازم اورست شد. 5 شرپای دیگر در این صعود لاکپا را همراهی میکردند، ازجمله جانگبو و " دانربو" دو برادر لاکپا. دانربو 9 سال از لاکپا کوچکتر است و هم اکنون ( بهار 2005) شش بار به بام دنیا صعود کرده. لاکپا جلو ضمن یادآوری خاطرات برادر فقیدش لاکپا دنجا، از پوستری یاد میکند که وزارت توریست پاکستان از صعود این سه برادر به چاپ رسانده بود. لاکپا همچنین به برادر کوچکتر خود " پاسانگ" اشاره میکند که تنها پانزده سال سن دارد و هنوز قدم بر کوهها ننهاده، و می گوید:" او در کنار خواهرم " فولامو" در کاری کولا مشغول تحصیل و کارهستند". و عنوان می کند:" به هیچ وجه دوست ندارم برادر کوچکتر و فرزندانم باربر ارتفاع شده و این راه پر خطر را ادامه دهند، هر چند ممکن است تنگدستی و فقر آنها را به این راه بکشاند".
سال 2002 و باز هم " مونتین مدنس" و اینبار به سرپرستی " چارلی فارور" . آنها توانستند در روزی خوب 4 کوهنورد و سه شرپا از جمله لاکپا را به قله برسانند. لاکپا روز صعود را بسیار حیرت آور توصیف میکند، روزی که حدود 90 کوهنورد از جمله لاکپا جلو به قله رسیدند واز عکسی یاد میکند که از بالکونی گرفته و می گوید: در عکس 43 نفر مابین بالکونی تا قله جنوبی در حال صعود هستند. اما لاکپا شیرینی نهمین صعودش به اورست را با تلخی تلاش نافرجام به " کی2" عجین نموده و از باربر ارتفاع پاکستانی که بر اثر سقوط بهمن کشته شد یاد می کند.
آنها به همراه تیمی اسپانیایی به سرپرستی "کارلوس سورینا" قصد صعود مسیر دشوار " مژیک لاین" را داشتند. لاکپا با کارلوس در سال 97 اورست را به اتفاق صعود نموده بودند و اینبار کی2. مسیرآنها یکی از دشوارترین مسیرهای کی2 به شمار میرفت. اما تلاش آنها تنها 5 روز زمان برد. لاکپا میگوید:" من به اتفاق برادرم جانگبو تنها اعضای نپالی تیم بودیم. برادرم دائما خطرات مسیر را به من یادآور میشد، مسیری که در طول 5 روز 3 بار شاهد سقوط بهمن سنگ و یخ از آن بودیم.

اما آخرین روز تلاش آنها در ارتفاع 6900 متر بود و او می گوید:" در حال صعود از بخش بسیار فنی ودشوار مسیر، بسیار هیجان زده شروع به صحبت با جانگبو کردم ولی پاسخی نشنیدم". زمانیکه لاکپا به پشت سر نگاه میکند جانگبو و دو باربر ارتفاع پاکستانی را در حال فرار می بیند. لاکپا میگوید:" جانگبو فریاد می کشید فرار کن...... ، زمانیکه به بالای سر نگاه کردم توده ای عظیم از سنگ و یخ را دیدم که به سمتم می آید، به سرعت به حاشیه مسیر بهمن گریختم، تنها در آخرین لحظات توانستم کوله پشتی را روی سرم نهاده و تخته سنگ بزرگی را بگیرم".برف، یخ و سنگ از روی بدن لاکپا میگذرد اما چون در حاشیه بهمن بود این شانس را داشت تا زنده بماند. او ادامه میدهد:با فروکش کردن سروصدای بهمن برخواسته یکی از باربران پاکستانی را دیدم که از کوله پشتی من بعنوان گیره استفاده کرده و خود را نجات داده بود.
لاکپا میگوید: با ترس جانگبو را صدا زدم اما پاسخی نشنیدم، او و سلیمان نبودند. باز هم با ناامیدی و بغض نامش را فریاد زدم ولی اینبار صدای ضعیفی از زیر برفها پاسخ داد: کمک؛ و من به سرعت او را بیرون کشیدم. اما متاسفانه از سلیمان خبری نبود، او برای همیشه محو شده بود پس از این حادثه تلخ لاکپا تصمیم گرفت تنها به کوهستان زادگاهش و اورست بی اندیشد و در حالیکه همسرش فولامو با کوهنوردی او مخالف بود اما آنها چاره ای جز پذیرش نداشتند.

و اینبار بهار به یادماندنی 2003، تیمی متشکل از 8 شرپای نپالی به همراه 5 آلمانی و 4 آمریکایی قصد صعود از مسیر نرمال جنوبی را داشتند. سرپرستی این تیم را " پل جرجیو" بر عهده داشت.
او می گوید:" پس از کشته شدن دوستم " بابو چیری" سایر شرپاها در صدد بهبود رکورد صعود سریع وی بودند تا آنرا از 16 ساعت به مقدار کمتری کاهش دهند". لاکپا میگوید : زمانیکه هدفم یعنی صعود سریع اورست را با سرپرست تیم درمیان نهادم با موافقت و حتی تشویق وی روبرو شدم، و قرار شد سایرین هم در این راه به من کمک کنند.
درست چند روز قبل از صعود لاکپا، شرپایی دیگر بنام " پمبا رنجی" اقدام به صعود سریع اورست از کمپ اصلی جبهه جنوبی نمود، او توانست این فاصله را در زمان حیرت انگیز دوازده ساعت و 45 دقیقه طی کند.
لاکپا می گوید:" برغم آنکه میدانستم شکستن زمان پمبا رنجی بسیار دشوار است اما تصمیم گرفتم تا تلاشم را بکنم".
غروب روز 26 می در حالیکه اعضای تیم به همراه 4 شرپا از جمله جانگبو و دانربو برادران لاکپا در کمپ 4 خود را برای صعود نهایی آماده میکردند، لاکپا در ساعت 5 بعد از ظهر کمپ اصلی را ترک نمود. وی به تنهایی از آبشار یخی بالا میرفت در حالیکه غرش بهمنهای " لهولا" و " پوموری" او را از خوابیدن باز میداشت. حرکت برجهای آبشار یخی نیز خللی در عظم و اراده او پدید نیاورد. با عبور از نردبانهای متعدد مسیر خود را به کمپ یک رساند، اما هنوز راهی طولانی در پیش داشت، فلات کم غربی و دره سکوت را در زیر نور ستارگان طی نمود، سقوط بهمنی عظیم از دهلیز شرقی " نوپتسه" او را به خود آورد، می باید مراقب شکافهای پنهان مسیر باشد. شکافهایی که 3 سال قبل دوستش بابو چیری را بلعیده بود.لاکپا مسیر را به خوبی می شناخت و خود را به کمپ دوم رساند. کمی " دال بات(برنج و عدس)" ، آب و چای از سوی دوستانش او را سرحال آورد و اینک مسیر دشوار لوتسه فیس، جبهه جنوبی لوتسه و لاکپا با کمک یومار خود را به کمپ سوم میرساند. کمپی که با ارتفاع هفت هزار و سیصد و پنجاه متر در سکوت به سر می برد، زیرا تمامی ساکنان آن در کمپ چهارم بوده یا مسیر قله را در پیش گرفته اند. پس جایی برای درنگ نبود عبور از "نوار زرد" و " گرده ژنویها" در زیر نور ستارگان و هلال ماه بسیار جذاب بود. او تنها مسافر این راه دشوار در نیمه شب بیست و پنج ماه می میباشد. پیش از رسیدن به کمپ 4 به بالا نگاه میکند ستونی از چراغهای کوهنوردانی که به سوی بالکونی در حرکتند، لاکپا بسیار بی قرار است تا هرچه سریعتر به آنها برسد. روی گردنه باد شدیدی در جریان است. کمی استراحت میکند، شرپایی 2 کپسول اکسیژن را در کوله بارش قرار میدهد و اوپس از خوردن کمی غذا و چای و پر کردن فلاسک چایش در بیرون چادر اقدام به حرکت به سمت یال جنوب شرقی می کند. هرچه از گردنه دور می شود از شدت باد کاسته میشود. برادران لاکپا اینک به همراه سایر شرپاها و اعضای تیم نزدیک بالکونی هستند. تا اینجای مسیر نزدیک 8 ساعت زمان برده بود. روحیه بالا و کمک دوستان می توانست لاکپا را بعنوان مرد بادپای اورست معرفی نماید.درواقع از زمانیکه مارک باتارد فرانسوی در سال 1988 فکر صعود یکروزه اورست از مسیر جنوبی را مطرح نموده بود و توانست با کمک چندین شرپا که راه را برایش آماده میکردند به این مهم دست یابد، شرپاهای پرتوان نپالی توانستند به دفعات زمان 30/23 ساعت او را کاهش دهند. شرپاکاجی، بابو چیری و پمبا رنجی شرپاهای پرتوانی بودند که به این مهم دست یافتند. و اینک لاکپاجلو قدم در راه ایشان قرار داده بود تا در دهمین صعودش به قله به رکوردی افسانه ای دست یابد. او خیلی سریع مسیر بالکونی را طی کرد و به ستون طولانی کوهنوردانی رسید که درصدد فتح بام دنیا بودند. شرپاهای آشنا و دوستانش برایش دست میزدند و او راتشویق میکردند. لاکپا هیجان زده و با روحیه آنها را پشت سر نهاد. برادرانش جانگبو و دانربو اشک در چشمانشان حلقه زده بود و لاکپا با غرور برایشان دست تکان میداد. او خیلی زود به قله جنوبی رسید و آنرا پشت سر نهاد و بعد با کمک طنابهای ثابت از قدمگاه هیلاری بالا رفت، هنوز خورشید طلوع نکرده بود که لاکپاجلو چون بادی سهمگین برنقاب بلند بام دنیا فرود آمد.
صدای بیسیم در کمپ اصلی و قله جنوبی فریاد شوق را به همه کشور نپال رساند و اینک لاکپاجلو با ده ساعت و 56 دقیقه صاحب رکوردی افسانه ای در صعود به بام دنیا از مسیر جنوبی بود. رکوردی باورنکردنی، اما این زمان حقیقت داشت.او اینک بر فراز بام دنیا زانو زده و دستان یخ زده اش را در سینه نگاه داشته و دعای شکر بجای میآورد. لاکپا به یاد همه اعضای خانواده از جمله پدر و برادر فقیدش دعا میخواند. هوا سرد است و سپیده صبح از شرق نمایان شده. لختی به آن مینگرد و پس از به جای نهادن مقداری نان و بیسکوئیت برای خدایان در برفها راهی پائین می شود.
در قدمگاه هیلاری سایرین با دید تحسین به وی می نگرند. و سیل تبریکات تا قله جنوبی و کمپ 4 بر او سرازیر میشود. برادرانش با غرور او را به سایرین نشان میدهند. لاکپا قصد توقف در هیچ کمپی را ندارد و تنها در کمپ 4 پس از به جای گذاردن کپسولهای خالی اکسیژن راهی کمپ اصلی میشود. ساعت 20/11 صبح را نشان می دهد که بسیار خسته پس از هجده ساعت و بیست دقیقه گرسنه و تشنه خود را داخل چادر می اندازد

خبر صعود حیرت انگیز لاکپا به سرعت به اقصا نقاط جهان مخابره میشود، وعکس و نام لاکپا جلو جلد روزنامه ها و مجلات کوهنوردی همه دنیا بویژه کشور نپال را مزین می سازد.
اما او خسته و گرسنه داخل چادری زرد رنگ در خوابی عمیق به سر میبرد. پزشکان از سایرکمپها برای معاینه وی راهی کمپ آنها میشوند اما او تنها می خواهد آشپز تیم را ببیند زیرا بسیار گرسنه است، و بدین شکل تا غروب روز 27 می یعنی یک روز کامل پس از آن صعود تاریخی هیچکس لاکپا را ندید.
آنروز از سوی وزارت توریست نپال، شرکتها و دوستانش سیل پیامهای تبریک برای او روان شد.حتی پادشاه نپال نیز او را تحسین کرده و به جشن پنجاهمین سال صعود اورست توسط هیلاری و تنسینگ که قرار بود 2روز بعد 29 می در کاتماندو برگذار شود دعوت شد. بدین منظور قرار شد بامداد 28 می بالگردی که برای انتقال چند خبرنگار و عکاس راهی کمپ اصلی بود لاکپا را هم با خود به کاتماندو ببرد.
لاکپا می گوید:" با شنیدن صدای بالگرد به سرعت از کمپ خارج شدم و در حالیکه کوله بارم را بر دوش داشتم به سمت سکوی فرود دویدم". اما در حالیکه هنوز چشمها و دوربینها نظاره گر لاکپا بودند به ناگهان صدای مهیبی کمپ را شگفت زده کرد. بالگرد بدلیل نقص فنی با مورنهای کمپ اصلی برخورد کرد و به سرعت واژگون شد. شاهدان حادثه خیلی سریع نفرات را خارج کردند، ولی متاسفانه دو نفر از جمله خلبان در این سانحه کشته شدند. لاکپا نیز متحیر از وقوع این حادثه به سایرین کمک کرد. او دیگر از رسیدن به مراسم پنجاهمین سالگرد ناامید شده بود که از کاتماندو پیغام رسید باید خود را پیاده به لوکلا رسانده و از آنجا با هواپیما راهی کاتماندو شود. او میباید مسیر 53 کیلومتری کمپ اصلی تا لوکلا را کمتر از یک روز طی میکرد

لاکپا می گوید:" ساعت 1 بعد از ظهر کمپ اصلی را ترک کردم و شتابان از روستاهای لابوچه، پریچه، تنگبوچه گذشته به نامچه بازار رسیدم. آنجا حدود 2 ساعت توقف کردم و پس از خوردن غذا به سمت لوکلا به راه افتادم"
ساعت 9 صبح همه اهالی لوکلا از جمله خانواده لاکپا، همسر و فرزندانش با شالهای منقش به دعا انتظار لاکپا را میکشیدند، و او غرق در دسته های گل و شالهای دعا خود را به هواپیمایی کوچک رساند و راهی کاتماندو شد.

در کاخ پادشاه دیگر چهره لاکپا در پشت آنهمه دعا دیده نمیشد و او در کنار بزرگانی همچون "ادموند هیلاری" ،" راینولد مسنر"، پیتر هبلر"، آپا شرپا"، ........... و بسیاری از بزرگان و تاریخ سازان اورست نامش را جاودانه نمود
دیگر لاکپاجلو شرپایی معمولی نبود. ده بار فتح بام دنیا او را در کنار مردان بزرگی چون " آنگ ریتا" و بابوچیری و بعد از آپا شرپا قرار داد که تا آنزمان سیزده بار اورست را صعود کرده بود، علاوه بر آن صعود سریع وی به اورست از لاکپا چهره ای معروف و قابل احترام در میان شرپاها ساخته بود

اما از لاکپا در مورد رکورد هشت ساعت و ده دقیقه ای پمبا رنجی در سال 2004 سوال میکنم، لبخندی میزند و میگوید:" در روزی که پمبا مدعی شد قله را صعود کرده تمام کوهنوردان و شرپاها بدلیل خرابی هوا در کمپ دوم به سر میبردند. پمبا مدعی بود بر روی قله گروهی را دیده که از جبهه شمالی به سمت قله میآیند، اما " اتحادیه کوهنوردی تبت" این ادعا را رد کرد و عنوان کرد در این روز هیچ کوهنوردی از مسیر شمالی به قله نرسیده". در هرصورت بحث در مورد این صعود میان شرپاها همچنان گرم است.

درپائیز 2003 کانال تلویزیونی " دیسکاوری" طی برنامه ای در کمپ اصلی اورست به لاکپا و چند شرپای دیگر آموزش فیلمبرداری داد، هدف آنها فیلمبرداری از صعود تیم دیسکاوری در بهار 2004 بود.
اعضای تیم سال 2004 را چهار کوهنورد و شش شرپا تشکیل میدادند. سرپرستی تیم را " بن وبستر" بر عهده داشت، " اندرو لاک و هکتور" دوستان قدیمی لاکپا نیز عضو تیم بودند. روز صعود ، آنها با شش دوربین از صعود یکدیگر تصویر برداری کردند، این یازدهمین صعود لاکپا به قله اورست به شمار می رفت.و اینک دوازدهمین صعود لاکپا به اورست در بهار 2005، لاکپا شرپا در کنار " سنم دندو" بعنوان سردار در خدمت تیم ایران است


او می گوید: همواره دوست داشتم با ملیتهای مختلف کوهنوردی کنم. زمانیکه می بینم کوهنوردانی از آسیا و آفریقا به اورست می آیند به وجد می آیم. در سال 98 زمانیکه در جبهه شمالی به همراه کوهنوردان آفریقای جنوبی بودم، دوستم دورچه و پسر عمویم " داوا تنجی" شرپاهای تیم ملی کوهنوردی ایران بودند. آنها خاطرات جالبی از تلاش ایرانیان برایم نقل کردند. خوشحالم از اینکه امسال بعنوان شرپا در خدمت تیم ایران بودم.
و شاید صعود دوازدهم لاکپا به اورست نیز برایش جزو به یادماندنی ترین صعودهای وی باشد. او در ساعت 30/9 روز 30 می به همراه " ویلی بنیگاس" راهنمای تیم مونتین مدنس و جانگبو برادرش به قله رسید. آنها اعضای تیم ثابت گذاری مسیر قله بودند و پیش از سایرین راهی قله شدند و درست 1 ساعت پیش از کوهنوردان ایرانی به قله رسیدند. روز بعد نیز دانربو برادر کوچکتر لاکپا به قله رسید تا جمع صعودهای خانواده این کوهنورد بزرگ به عدد حیرت انگیز 29 برسد

هم اکنون لاکپا شرکت کوچکی بنام


WORLD RECORDS EXPEDITION & TREK Pvt. Ltd Climbing Guide from Jubing-1, Khari Khola, Solukhumbu Nepal

تاسیس کرده وگردشگران را به نقاط دیدنی کشور نپال راهنمایی میکند تا شاید روزی بتواند بی نیاز از کار طاقت فرسای ارتفاع، زندگی راحتی را برای خود وخوانواده اش مهیا نماید.

هیچ نظری موجود نیست: