راکاپوشی با ارتفاع 7788 متر در جنوب دره هونزا قرار دارد. بسیاری معتقدند نام کوه از کلمه رقعه پوش گرفته شده است که اعراب پس از ورود به دره هونزا و ناگار بر آن نهادند. آنها راکاپوشی را به عروسی تشبیه کردند که رقعه سپیدی بر سر انداخته. یال شمالی این کوه جزو دشوارترین مسیرهای صعود به قلل قراقروم می باشد. در شمال کوه نیز يخچالهای ميناپين و راکاپوشی تا نزدیک ناگار امتداد یافته اند. مسیر دسترسی به کمپ اصلی در جبهه شمالی از طریق روستای شیعه نشین میناپین می باشد. 6 نفر از اعضای تیم ایران در تاریخ 19 مرداد76 موفق به صعود و فتح این کوه از مسیر یال جنوب غربی شدند.
مشخصات راکاپوشی
ارتفاع 7788 متر - 25550 فیت
رشته کوه قراقروم
کشور پاکستان
عرض جغرافیایی 36.16
طول جغرافیایی 74.5
بهترین ماههای صعود جولای، آگوست و سپتامبر
اولین صعود 1958
نزدیکترین شهر گیلگیت
نزدیکترین فرودگاه راولپندی، پاکستان
و بخوانيد:
رقعه پوش
راكاپوشي ... آرزوهاي بزرگ
و بخوانيد:
رقعه پوش
راكاپوشي ... آرزوهاي بزرگ
ژاگلوت
توی برنامه راکاپوشی زمانیکه به ده "ژاگلوت" رسیدیم. مردم ده برای حمل بارمون به مرکز ده آمدند. از یک طرف براشون جالب بود تیمی از ایران را ملاقات خواهند کرد و از طرف دیگر می توانستند برای چند روز حقوق خوبی دریافت کنند. اونها زمانیکه متوجه شدند تیم ما دارای پزشک است (در واقع منصور پزشک یار بود) تمام زنها و بچه های بیمار ده را هم جمع کردند. تو این بین یک پیرمرد که بهش می خورد بزرگ ده هم باشه به همراه چند نفر پیش منصور آمد. به جرات می شد گفت پیرمرده بالای 90 سال سن داشت. اون هزارو یک درد را برای منصور تشریح کرد تا درمان بشه. منصور هم که حسابی کلافه شده بود ابتدا قصد داشت با چند قرص سر و ته قضیه رو هم بیاره، ولی زمانیکه می خواستند پیرمرده رو ببرن در گوش منصور چیزی را گفت که باعث خنده منصور شد، اون هم برای اینکه پیرمرد بیچاره رو ناامید نکنه براش یک آمپول تجویز کرد و خواست تا اطاق را خالی کنند. بیرون اطاق بلوایی بود و همه می خواستند بدونن چطوری آمپول زده میشه. منصور هم پس از خوابیدن پیرمرد پاکستانی و نصب سوزن و سایر کارهای مقدماتی، گویی قصد پرتاب دارت را دارد، با آخریت توان آمپول را به پای پیرمرد بیچاره زد، به طوریکه صدای داد مرد بیچاره تا انتهای ده به گوش رسیده بود. خلاصه مردان ده بیمار را که برغم درد لبخند بر لب داشت کشان کشان بیرون بردند. وقتی از منصور پرسیدم چرا اینقدر محکم آمپول زدی؟
گفت: مردم دهات اگر درد آمپول را احساس نکنند میگن آمپولزنه ناشی بود و کارش رو بلد نبود و تجربه میگه باید به اونها آمپول را طوری زد که درد را احساس کنند!!! خلاصه تیم ما اون روز "ژاگلوت" را به قصد کمپ اصلی ترک کرد و به سفری رفت که حدود 40 روز طول کشید. پس از پایان برنامه زمانیکه به ده ژاگلوت آمدیم شنیدیم اون پیرمرد بیچاره مرده!. بچه های تیم هم به شوخی می گفتند: منصور آمپوله کار خودش را کرد بعدها وقتی از منصور پرسیدم پیرمرده در گوشت چی گفت؟ با خنده جواب داد: پیرمرده در گوشم گفت مهمترین مشکلم ناتوانی جنسی است، اگر میشه درمانی براش تجویز کن!!!.
اسامی تيم ايران تابستان 1376
-
رامین شجاعی - سرپرست - قله -
فرشاد خلیلی (زنده یاد) - قله -
جلال چشمه قصابانی - قله -
حسین خوش چشم - قله -
محمد اوراز (زنده یاد) - قله -
رضا زارعی - قله -
منصور افشاریان - 6400 متر -
علی رضا امزاجردیان - 7000 متر -
داریوش بابازاده - 7000 متر -
محمد جدیری - 6400 متر -
اسماعیل متحیر پسند (زنده یاد)- 7000 متر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر