حوادث و وقايع دنياي حاضر نشان مي دهند كه امروزه، ورزش به طور اجتناب ناپذيري با سياست پيوند خورده است. ورزش، يكي از واجبات اساسي زندگي اجتماعي امروز و از عرصه هاي بسيار مهمي است كه حكومتها، افراد و سازمانهاي بين المللي با آگاهي كامل از ابعاد مختلف سياسي-اجتماعي آن، همواره تمايل داشته اند تا از اين عرصه براي دستيابي به اهداف مورد نظر خود بهره برداري كنند. تمايل افكار عمومي جهاني به كسب اخبار و اطلاعات مربوط به رويدادهاي ورزشي از يك سو و انعكاس گستردة وقايع ورزشي در رسانه هاي ارتباط جمعي جهاني از سوي ديگر، باعث شده است تا قلمرو ورزش و سياست روز به روز به هم نزديكتر شوند، به طوري كه كنار ماندن عرصة ورزش از دنياي سياست و استقلال آن از بازيهاي سياسي، ديگر امر ساده اي به نظر نمي رسد. به همين دليل است كه تنشها و بحرانهاي بين المللي به طور آشكاري بر ورزش اثر مي گذارند و عرصة ورزش، در واقع به محلي براي رقابتها و روياروئيهاي كشورها در سيستم روابط بين المللي درآمده است. در تقسيم بندي كساني كه از ورزش در عرصة بين المللي استفادة سياسي مي كنند، دو گروه عمده قابل تشخيص است كه آنها را تحت عنوان دولتي و غير دولتي طبقه بندي مي كنند. به عبارت ديگر، گاهي حكومتها در جهت اهداف مورد نظر خود، از ورزش به عنوان ابزاري در سياست بين المللي خويش. سود مي جويند. زماني هم افراد و يا سازمانهاي غير دولتي، عرصة ورزش را محل مناسبي براي فعاليتهاي سياسي خود تشخيص مي دهند و از اجتماعات بزرگ ورزشي در صحنة روابط بين المللي در جهت اهداف خود بهره برداري مي كنند. واقعيت اين است كه ورزش و سياست بر خلاف منشور المپيكها از يكديگر جدا نيستند و حكومتها،افراد و سازمانهاي بين المللي سعي مي كنند تا از اين عرصه، حداكثر استفاده را در جهت تامين اهداف خود به عمل آورند. به اين علت است كه گاهي مشاهده مي شود، ورزش به عنوان وسيله اي براي اعمال فشار سياسي كشورها بر يكديگر و يا دولتها بر مردم مورد استفاده قرار مي گيرد.
تامي اسميت و جان كارلوس دو دونده آفريقا-آمريكائي در المپيك مكزيكو به نشانه اعتراض به نژاد پرستي مشتهاي گره كرده خود را بالا بردند.
المپیک برلین در 1936 همان قدر زیر سلطه تبلیغات نازی ها قرار داشت که تحت تاثیر رویدادهای ورزشی بود. هيتلر پس از قهرماني جسي اونس سياه پوست ورزشگاه المپيك برلين را ترك نمود.
طی دوره جنگ سرد دیپلماسی پینگ پونگ به بهبود روابط رسمی میان چین و ایالات متحده کمک نمود.
در المپيك مونيخ گروهي از فلسطيني ها ورزشكاران رژيم صعيونيستي را گروگان گرفتند و در نهايت 9 ورزشكار رژيم صهيونيستي به همراه 5 گروگانگير و تعدادي پليس كشته شدند.
المپيك 1980 مسكو توسط متحدين آمريكا بدليل اشغال افغانستان توسط شوروي سابق تحريم شد و 4 سال بعد متحدان شوروي المپيك لوس آنجلس را تحريم نمودند.
در 1990 قبل از آن که دو آلمان با هم متحد شوند یک تیم ورزشی روانه بازی های المپیک کردند.
تمامي نمونه هاي فوق نشان دهنده تاثير عميق رقابتهاي ورزشي بر سياست يا سياست بر ورزش است.
اين امر در كشور ما نيز طي سالهاي قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نمود داشته. حضور تبليغاتي كانديداهاي پست رياست جمهوري اخير در ورزشگاهها و يا حضور قهرمانان ورزشي در ستادهاي كانديداها از آخرين نمونه هاي تاثير ورزش بر رويكردهاي سياسي است. شايد آخرين نمونه آن را هم بتوان در حضور حسين رضازاده قهرمان اسبق وزنه برداري و آرش مير اسماعيلي قهرمان اسبق جودو در ستادهاي دو كانديداي مشخص و پشتيباني چهره هاي ورزشي شاخص از كانديداي جبهه مخالف دولت دانست. اما آنچه به وضوح مي توان به آن اشاره كرد عصبانيت زياد مسئولين سازمان ورزش از ورزشكاران گروه مخالف دولت است. جائيكه در اوج آن 6 فوتباليست تيم ملي به نشانه حمايت از سبزها با مچبندهاي سبز رنگ وارد زمين بازي ايران و كره جنوبي شدند. حركتي كاملا سياسي كه ابتدا به توسل مذهبي آنها تعبير شد! ولي با فاصله كوتاهي سازمان ورزش و فدراسيون فوتبال خواستار برخورد فيفا با اين حركت شدند. گرچه پاسخ فيفا صريح و البته سياسي بود!:
به شما مربوط نيست، لطفا تنها براي رقابتهاي داخلي خودتان تصميم بگيريد!
منابع:
۲ نظر:
سلام جناب زارعي
نوشته ي زيبايي بود ممنون استفاده كردم
فرشيد
سلام جناب زارعي
نوشته ي زيبايي بود ممنون استفاده كردم
فرشيد
ارسال یک نظر