۲۸ بهمن ۱۳۹۱

عوامل تاثیر گذار بر حادثه ماناسلو در بهار 91

به رسم معمول حوادث سالهای اخیر سعی کردم پس از شنیدن و خواندن گزارش برنامه صعود ماناسلو توسط سه تن از دوستانم در بهار 91 که طی آن متاسفانه دوست خوبمان جعفر ناصری بر اثر سقوط جان سپرد، دیدگاههای خودم را درباره عوامل تاثیرگذار در این حادثه بیان نمایم. 
امیدآنکه تجربیات آن در کاهش حوادثی اینچنین مفید باشد. 

1-  هم هوایی تیم تنها تا کمپ 2 و ارتفاع 6500 متر صورت گرفته و با توجه به اختلاف حدود 1600 متری به قله قطعن در روند آماده سازی نامناسب تیم موثر بوده.
2-  بازگشایی مسیر از کمپ 2 به 4 بدلیل بارش برف سنگین موجب تحلیل قوای جسمانی نفرات صعود کننده شده است.
3-  فاصله کمپ 3 تا قله بسیار زیاد است و تیمها معمولن از کمپ 4 در ارتفاع حدود 7400 متر اقدام به صعود می کنند که این امر بدلیل خستگی، احتمال از دست دادن دوره هوای خوب و یا تعجیل در امر صعود نادیده گرفته شده است. (لازم به ذکر است تیم فوق پس از برپایی کمپ سوم در ارتفاع 7100 متری، یک روز بعد کمپ 4 خود را در ارتفاع 7300 متری برپا می نماید و بعد از آن اقدام به صعود از کمپ 4 می نماید. طبیعی است برپایی کمپ و جمع آوری چادرها که پی در پی صورت گرفته عامل مهمی در تحلیل نفرات به شمار می آید.
4-  عدم بهره گیری از شرپا های تیم در روز صعود که احتمالن بدلیل ناتوانی شرپای همراه بوده است!
5-  آغاز دیر هنگام صعود یعنی ساعت 8.30 دقیقه و از دست دادن بخش مهمی از روز! (ایشان در تمامی طول شب مترصد هوای خوب و صعود بوده اند و یکبار در ساعت 6 اقدام به خروج از چادرها می نمایند، و در نهایت ساعت 8.30 صعود نهایی را آغاز می کنند).
6-  دیر رسیدن به مرز بالای 7600 متر و منطقه مرگ و اصرار در ادامه مسیر تحت هر شرایطی!
7-  بی توجهی به همه قوانین صعود، صعود در هوای منهای 40 درجه، صعود در بوران، تاریکی و در شرایطی که بدلیل وجود ابرهای باردار همراه با جریان برق و آسیب به نفرات تیم بوده!
8-  عدم علامت گذاری و پرچم کوبی مسیر در زمان صعود!
9-  اصرار به بازگشت سریعتر از قله و فرار از هوای خراب در تاریکی!
10-                     حمل چوبهای اسکی بر روی کوله پشتی که همراه با دریافت جریان برق ابرها و البته بهم خوردن تعادل بر اثر وزش باد می شده!
11-                      بی توجهی به خرابی حال یکی از اعضای تیم و اصرار به بازگشت تحت هر شرایطی و اجتناب از بیتوته!
12-                      همراه نداشتن کلنگ در شیب تند برفی و حرکت به کمک باطوم!
13-                      اصرار بیش از حد در یافتن راه به کمک GPS که احتمالن منجر به بی توجهی ایشان به شیب تند شده!

یادآوری: شخصن هم طناب نشدن نفراد در زمان بازگشت را به عنوان نقطه ضعف نفرات نمی دانم، گرچه معتقدم با توجه به خرابی حال یکی از نفرات تیم بهتر بود برای هدایت ایشان، نفرات در طناب قرار می گرفتند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

عجب
!!!!جای تاسف است .