نام کوه ماکالو
ارتفاع 8463 متر، 27،765 فیت
موقعیت 27،88 عرض شمالی
87،08 طول شرقی
محل قرار گیری نپال، تبت
بهترین ماههای صعود آوریل، می و سپتامبر، اکتبر
نزدیکترین فرودگاه بین المللی کاتماندو
اولین صعود 1955
اولین صعود کننده هیئت اعزامی از کشور فرانسهپس از بازگشت تیم منتخب کوه نوردان زنجان از صعود به موستاق آتا دوست خوبمان حمید صدیقیان از مربیان کوهنوردی استان زنجان اقدام به نگارش نقدی در مورد تلاش صورت گرفته نمود. در بخشی از این نقد ضمن اشاره به صعودهای صورت گرفته طی دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد که توسط فدراسیون کوه نوردی پشتیبانی می شدند بخشی از گزارشهای این برنامه را مورد نقد قرار دادند از جمله تلاش تیم ملی کوه نوردی ایران در فتح پنجمین قله مرتفع دنیا را با نقد تیتر فصلنامه کوه تحت عنوان:
ماكالو قله اي كه مسنر را سه بار ناكام گذاشت!
(نقل از فصلنامه كوه - كتاب All 14 Eight-Thousanders نوشته راينولد مسنر، ترجمه جمشيد هدايت نسب)
در این گفتار کوتاه نه برای پاسخ گویی به نقد زیبای و قابل قبول ایشان، که برای روشن نمودن اذهان، چندخطی از آن را بازگو می نمایم. شاید بدین شکل حداقل ياد مجددي بشه از صعود قله ماكالو در سال 1380 و اعضاي آن تيم و البته تبليغي براي كتاب ماكالو شايد رو دست هيئتها باد نكنه!.
عنوان: از گاشر بروم 2 تا گاشر بروم 1
تلاشهای مسنر بر روی ماکالو
- مسنر نخستين بار به همراه ولفگانگ نيوز و چند كوهنورد اتريشي قصد گشايش مسير بر روي ديواره جنوبي قله را داشتند كه خود او با شجاعت علل ناكامي را چنين توضيح ميدهد كه: ... تا ارتفاع 7500 متر بالا رفتيم كه به ناچار، صعود را متوقف كرديم. علت اين بود كه نه از نظر بدني قدرت لازم را داشتيم و نه از تاكتيكهاي صحيح بهره ميبرديم براي مقدمات اوليه صعود از ديواره، زمان زيادي را تلف كرديم و در مهلت مقرر هم، مسير بهتر را انتخاب نكرديم...
... با رجوع به علل ناکامی اغلب کوه نوردان می توان به همان نکاتی اشاره نمود که راینولد مسنر در توجیه شکستش بر روی ماکالو عنوان کرده، یعنی: - تحلیل قوای بدنی - عدم بهره مندی از تاکتیکی صحیح برای صعود از دیواره - مدیریت غلط زمان - صعود از مسیری نامناسب بدیهی است تمامی این شرایط زمانی بوجود می آید که با کوه و مسیری دشوار دست و پنجه نرم می کنیم.
- در دومين صعود نيز كه به همراه «داگ اسكات» قصد تراورس قله از جنوب شرقي به شمال غربي و آنهم به روش آلپي را داشتند. به هنگام هم هوايي پيش از برنامه در قله مياني چاملانگ از اين صعود منصرف ميشود(در صعود این تیم به ماکالو در سال 1984 ژان آفانسیف، دوگ اسکات و استیو ساستاد ضمن تلاش بر روی راهی تازه در جبهه شرقی ماکالو - که در کمتر از صد متری قله شکست خورد - پیکر کارل شوبرت را در محل آخرین شبمانی او پیدا کردند. شاید همین تجربه هشدار دهنده باعث شد که به جای ادامه دادن تا قله و بازگشت از مسیر آسان اصلی، تصمیم به بازگشت از همان مسیر دشوار بگیرند منبع کتاب ماکالو هیولای سیاه ص 32 پاراگراف دوم) او(مسنر) در اين مورد(بازگشتش پيش از آغاز برنامه) ميگويد:
با خبر شدم كه دخترم ليلا در كاتماندو متولد شده ..... بدون لحظهاي تامل دست از ماكالو شستم و در عرض دو روز خود را به كاتماندو رساندم .... در آن هنگام دخترم از تمامي قلههاي هشت هزارمتري برايم بيشتر ارزش داشت. (در سایتهای مختلف منبعی برای این مورد نیافتم)
... اینکه مسنر در برنامه چاملانگ، که خود برنامه هم هوایی ماکالوست از تلاش سرباز زده و به شهر باز می گردد امری است عادی و طبیعتا هر کوه نورد عاقلی در مواجهه با این وضعیت همان کار مسنر را صورت می دهد. طبیعی است یکی از مهمترین عوامل ناکامی کوه نوردان مواجهه با شرایط سخت روحی و بالاخص مشکلات خانوادگی است. پر واضح است مسنر نیز از شرایطی یکسان با دیگران برخوردار است و تنها نکته مجهول آن است که مگر او نمی دانست همسرش باردار است و به یکباره با این خبر مواجه شده! براستی چه چیزی او را غافلگیر کرده که اینچنین در آغاز تلاش برای صعود به ماکالو دست از تلاش بر روی این کوه می کشد؟! زایمان همسر یا دشواریهای ماکالو! اين امر در حالي صورت گرفته كه مسنر را پس از بازگشت از برنامه هایش متهم مي کردند که به عشق صعود قله دوستان در حال مرگش را ترک مي كرده. در گاشربروم II زمانیکه مسنر بی تفاوت از کنار جسد کوهنورد اطریشی که در شکافی سقوط کرده بود گذشت او را متهم کردند که از روی بدنهای دیگران خود را به قله می رساند. بعدها زمانیکه به همراه کمرلندر برای تراورس گاشربروم II به I از آن محل می گذشت زمان قابل توجهی را برای جابجایی و دفن آن کوهنورد صرف نمود (منبع). همچنين در ماناسلو خودخواهي او براي صعود قله دو تن از دوستانش را به كام مرگ برد (منبع). البته داستان مرگ برادرش در صعود نانگاپاربات نيز سالها جزو ابهامات كوه نوردي در هيماليا به شمار مي رفت (منبع).
- در سومين تلاش نيز به همراه هانس كامرلندر قصد اولين ! صعود زمستاني بر روي اين قله را داشتند كه تا ارتفاع 7500 متري صعود كردند و نه صعود عادي و در فصل عادي صعود.
... اینکه مسنر در برنامه چاملانگ، که خود برنامه هم هوایی ماکالوست از تلاش سرباز زده و به شهر باز می گردد امری است عادی و طبیعتا هر کوه نورد عاقلی در مواجهه با این وضعیت همان کار مسنر را صورت می دهد. طبیعی است یکی از مهمترین عوامل ناکامی کوه نوردان مواجهه با شرایط سخت روحی و بالاخص مشکلات خانوادگی است. پر واضح است مسنر نیز از شرایطی یکسان با دیگران برخوردار است و تنها نکته مجهول آن است که مگر او نمی دانست همسرش باردار است و به یکباره با این خبر مواجه شده! براستی چه چیزی او را غافلگیر کرده که اینچنین در آغاز تلاش برای صعود به ماکالو دست از تلاش بر روی این کوه می کشد؟! زایمان همسر یا دشواریهای ماکالو! اين امر در حالي صورت گرفته كه مسنر را پس از بازگشت از برنامه هایش متهم مي کردند که به عشق صعود قله دوستان در حال مرگش را ترک مي كرده. در گاشربروم II زمانیکه مسنر بی تفاوت از کنار جسد کوهنورد اطریشی که در شکافی سقوط کرده بود گذشت او را متهم کردند که از روی بدنهای دیگران خود را به قله می رساند. بعدها زمانیکه به همراه کمرلندر برای تراورس گاشربروم II به I از آن محل می گذشت زمان قابل توجهی را برای جابجایی و دفن آن کوهنورد صرف نمود (منبع). همچنين در ماناسلو خودخواهي او براي صعود قله دو تن از دوستانش را به كام مرگ برد (منبع). البته داستان مرگ برادرش در صعود نانگاپاربات نيز سالها جزو ابهامات كوه نوردي در هيماليا به شمار مي رفت (منبع).
- در سومين تلاش نيز به همراه هانس كامرلندر قصد اولين ! صعود زمستاني بر روي اين قله را داشتند كه تا ارتفاع 7500 متري صعود كردند و نه صعود عادي و در فصل عادي صعود.
... نخستین تلاش زمستانی ماکالو در زمستان 1980 توسط رناتو کاساروتو و ماریو کورنیس صورت گرفت . در دومین تلاش زمستان 84-85 یک گروه ژاپنی در 7520 متر متوقف شد (کتاب ماکالو هیولای سیاه ص32 پاراگراف سوم) ضمن آنکه در زمستان 1985-86 (در کتاب ماکالو سال 84-85 و پس از تلاش ژاپنی ها عنوان شده) و در سومين تلاش زمستانه ماكالو كه توسط راينولد مسنر برنامه ريزي شده بود، تيم تا گردنه ماکالو (ماكالولا) بالا رفت و پس از بحث و بررسي و قرار دادن جسد همراه فرانسويشان در شكافي يخي به خانه بازگشت.
در مجموع بايد گفت: براي كوه نورد بزرگي كه دههاي تلاش بر روي قلل ريز و درشت هيماليا را در كارنامه دارد و بالغ بر 40 كتاب كوه نوردي را به رشته تحرير در آورده تشريح و توجيح علل ناكاميها چندان دشوار نيست!
اما در این مورد که ماکالو به زعم دوستمان همچون موستاق آتا! کوه راحتی است نمی توانم قضاوت کنم و بهتر می دانم کسی آنرا تشریح کند که حداقل به نیمی از 8000 متری ها صعود داشته و می تواند آنها را از یکدیگر تمیز دهد.
در این مورد هم که مسنر سه بار در ماکالو شکست خورده یا نه، به همان ترجمه کتاب On top of the world بسنده می کنم:
کتاب ماکالو، هیولای سیاه (همان کتابی که فدراسیون آنرا با اجبار به هیئت های کوه نوردی فروخت و من حاضرم تمامی آنها را به دو برابر قیمت پشت جلدش بخرم!)
ص 30 پاراگراف دوم: گروههای نیرومندی از اطریش (شامل راینولد مسنر)، چکسلواکی (که تا بیش از 8000 متر بالا رفت) و یوگسلاوی در جبهه جنوبی ماکالو شکست خوردند.
ص 32 پاراگراف سوم: در سال 84-85 تلاش برای نخستین صعود زمستانی دوباره آغاز شد ... راینولد مسنر و هنس کمرلندر تنها تا بالای ماکالولا صعودکردند.
ص 32 پاراگراف سوم: در سپتامبر 1986 مسنر و کامرلندر با فریتز موچلخنر بازگشتند و از راه اصلی بالا رفتند. این سیزدهمین 8000 متری مسنر بود که در چهارمین تلاش صعود گردید.
و بخوانید:
ماکالو؛ دیواره غربی
آشنایی با قله ماکالو
آشنایی با راینولد مسنر
پي نوشت:
- يكم اينكه: كارمون اينقدر درست شده كه مسنر رو هم نقد مي كنيم!
- دوم اينكه: آخرشم من نفهميدم تيتر فصلنامه كوه درباره شكستهاي مسنر در ماكالو به من يا فدراسيون چه ربطي داشته كه ما بايد پاسخگوش باشيم!
- سوم اينكه: فرصت خوبيه براي مهندسه تا قسمت دوم نقد عوام فريبانش رو بنويسه! شاید حال و هواش تو این روزها عوض بشه!
و آخر اينكه:رنگ سبز بي منظوره، ما جز خس و خاشاك هيچ نيستيم!
۳ نظر:
سلام
خسته نباشيد
حالا نقدشون به كنار
ولي مشتاق شدم كتاب ماكالو را مطالعه كنم
بعضي وقتا در مورد چيزايي نقد ميكنيم كه چند سال ديگر با ديدن واقعيت هايي از گذشته خود خجالت ميكشيم
بازهم ممنون از مطالبتون كلي
واقعيتش جاي ستايش داره اين علاقمندي شما در نوشتن مطالب
هميشه وقتي به وبلاگتون سر ميزنم دلم ميسوزه كه هميشه قسمت نظرات خاليه
مردم دنبال چي هستن؟
دوست دارم نظر خودتون را در اين مورد بدونم؟
يه سوال ديگه هم داشتم ؟
در مورد همين فصل فصل نامه
در مورد باد لرز؟
در سته افزايش سرعت باد ميتونه سرعت انتقال حرارت هدايتي را با برخورد ملكول هاي زياد باد افزايش بده .ميشه گفت كه سرعت هم دمايي با محيط را افزايش ميده
ولي يه جايي نوشته بودن كه باعث كاهش دما هم ميشه
ما تو سيالات براي عبور يك دبي از سيال از يك محيط هميشه با افزايش سرعت سيال با كاهش فشار در اون مواجه هستيم و كاهش فشار وتراكم ملكولي نسبت مستقيم داره با كاهش دما در اون محيط ... حالا سوال من اينه كه ايا تو يك فضاي باز مثل كوه ايا اين قانون ميتونه حاكم باشه ؟ مثل اينكه اون واحد حجمي از فضا را كه باد يا طوفان جريان داره يك محيط در نظر بگيريم ؟
يه سوال هم دارم در مورد ارتباط مابين سبلان و مونبلان
جفتشون ارتفاعشون 4810 متر هست و تشابه اسمي هم دارن س(بلان) و مون(بلان) ديروز يه عكس هم ديدم از يك زاويه شبيه هم بودن
ممنون به اميد ديدار
سلام جناب حاجی زاده
شاید مهمترین دلیل خالی بودن کامنتینگ کوه قاف عدم تمایل خود من یه شلوغ کردن این فضاست. معمولا اغلب کامنتهای وبلاگها به مسائلی غیر از موضوع اصلی ÷ست وبلاگ می پردازن که طبیعتا من چندان تمایلی به اونها ندارم.
اما در مورد بحث باد لرز که دکتر عباسی زحمت کشیده بودن و در شماره قبلی فصلنامه آورده بودن و سوال شما مبنی بر کاهش دما بر اثر وزش باد و یا افزایش سرعت هم دمائی با محیط به نوعی میشه هر دو جمله را مترادف دونست. از اونجایی که هم دمائی با محیط شیب منفی داره و رو به کاهش دماست، عده ای اونرو کاهش دما عنوان میکنن که با جمله شما تنها در بیان متفاوت خواهد بود. اما در مورد بخش دوم همین سئوال پیشنهاد می کنم با دکتر عباسی مشورت و طرح سوال کنی.
اما نام سبلان و مون بلان
سبلان یا ساوالان با ارتفاع 4811 متر
و مون بلانMount blanc یا کوه سفید 4807 متر ارتفاع دارند. و تنها تشابهشون میشه به همان بلان آخرشون اشاره کرد.
موفق باشید
زارعی
به آقای جواد: با سلام و احترام.
1. سرعت باد تاثیری روی انتقال حرارت هدایتی نداره و انتقال هدایت جابه جایی رو زیاد میکنه.
2. سرعت باد تاثیری روی دمای واقعی هوا نداره و تنها سرعت انتقال حرارت جا به جایی (به عنوان بخشی از انتقال حرارت کلی که شامل انتقال حرارت هدایتی و تشعشعی هم هست) و به طبع سرعت همدما شدن رو افزایش میده.
ارسال یک نظر